تقدیم به روح بزرگ استاد فرهیخته ، دوست عزیزمان جناب دکتر ناصر رضا ارقامی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد و برگزارکننده دومین کنفرانس آمار ایران
ریاست محترم انجمن آمار ایران
با سلام و احترام ،اجازه میخواهم در این نامه سرگشاده هشدارهایی در مورد وضعیت آموزشی، پژوهشی وخدماتی (یا صنعت) آمار کشور ارائه دهم و درخواست کنم انجمن آمار ایران (که درسال 1371 با برگزاری نخستین کنفرانس آمار ایران با مشارکت تمام دانشگاهیان و نهادهای آماری کشور، به منظور هماهنگی جهت بهبود آموزش، پژوهش، تولید نیروهای مورد نیاز ورفع مشکلات آماری کشور در ایران شکل گرفت) با تشکیل گروههای کارشناسی و انجام تحقیقات و اجرای پروژههای مطالعاتی با حمایت مرکز آمار ایران، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، بیمه مرکزی ایران وسایر نهادها و سازمانهای آماری یا آنان که از آمار استفاده مینمایند، این مشکلات را بررسی و راهکارهای اجرایی ارائه دهد. شاید بسیاری از این مطالعات تا سال آینده جواب دهند که خوبست نتیجه آنها در کنفرانس بعدی آمار ایران ارائه گردند و یا سمیناری مشابه سمینار علوم ریاضی و چالشهای آن، برای حل مسائل علم آمار کشور به طور خاص برگزارگردد.
-
مهمترین مسأله، آموزش آمار مدرسهای است، که نه تنها برای عمومیسازی آمار، بلکه برای جذب دانشآموزان نخبه و مستعد به این رشته مهم علمی (که خود علم انجام علوم دیگر است) اهمیت دارد. زمانی با پیگیریهای متعدد درسی به نام آمار و مدلسازی برای همه دانشآموزان کشور اجباری شد، ولی چون در آموزش و پرورش آمادگی ارائه این درس به روش صحیح وجود نداشت و بسیاری از معلمانی که به تدریس این درس اشتغال داشتند، نه تنها به موضوعات این درس آگاه نبودند، بلکه به آن اهمیت نمیدادند، در این زمینه موفق نشد. البته این درحالی است که جداسازی این درس واجباری شدن درس آمار برای تمام دانشآموزان دبیرستان در ایران، در همه کنفرانسها وکنگرههای بینالمللی با استقبال آموزشگران و متخصصان آمار روبرو بود. تلاشهای خانه ریاضیات اصفهان (تحت برنامهریزی آقای دکتر پارسیان وهمکارانشان با کمک اتحادیه انجمنهای علمی، آموزشی معلمان ریاضی ایران) و ارائه 8 دوره آموزش معلمان در سراسرکشور و تهیه جزوات قابل استفاده برای معلمان تاثیری در اصلاح این مشکل نداشت (به این دلیل که بسیاری از معلمانی که آمار تدریس میکردند، در این دورهها شرکت نکرده بودند.) حتی گنجاندن چند سوال آمار هم در آزمونهای ورودی دانشگاهها (به دلیل تعداد محدود آنها واین که امکان آن نبود که با سوالات تستی بتوان توانایی درک دادهای دانشآموزان را ارزیابی کرد) وحتی تلاش چند سال اخیر برای تعریف کارگاهی به منظور معرفی علوم آمار واحتمال واهمیت آنها در علوم مختلف ونقش آن درزندگی فردی شهروندان ومعرفی پروژههای قابل ارائه در کلاس درس، که در استانهای مختلف برای دبیران آمار ارائه شدند ومورد استقبال آن ها هم قرار گرفتند و یا برگزاری چند دوره مسابقات آمار توسط خانه ریاضیات اصفهان (به دلیل عدم امکان تبدیل آن به المپیاد آمار کشوری، علی رغم تلاش فراوان و دریافت قول از سازمانهایی مثل بانک مرکزی جهت حمایت از برگزاری آن) نتوانستند تغییری در شناسایی اهمیت علم آمار در بین دانشآموزان بوجود آورند. اکنون هم که دوستان بدون وجود استانداردهای بومی آموزشی، مباحث و موضوعات آمار را در لابلای کتابهای ریاضی، بدون هماهنگی وایجاد ارتباط افقی با سایر مباحث کتاب آوردهاند، مطمئنا آینده بهتری را برای جذب دانشآموزان مستعد به این رشته از دانش بشری و درک مفاهیم آن واهمیت دادن به علم دادهها، نمیتوان پیشبینی کرد. انجمن آمار ایران تجربه موفق سالهای 1360 انجمن ریاضی ایران را در جذب دانشآموزان به رشته ریاضی خوبست مورد توجه قرار دهد و با الگوگیری از آن تجربه که افرادی چون پروفسور مریم میرزاخانی را به جامعه تحویل داد، تلاش کند استانداردهای آمار مدرسهای را از نظر محتوی، تدریس و ارزشیابی تنظیم وراهکارهای موثری را برای ارتقای آموزش آمار مدرسهای تنظیم و ارائه دهد.
-
آزمونهای ورودی دانشگاهها بلیه دیگری است که علیرغم تلاش خانه ریاضیات اصفهان در سال 1381 برای ارائه راه حلهای جدید به دلیل وجود کارتل کنکور به جایی نرسید، که این خود مانعی برای توسعه علم آمار و جذب دانشآموزان مستعد به این رشته است. انجمن آمار ایران به کمک سایر انجمنهای علمی میتواند در این زمینه هم راهکارهایی را تهیه نماید.
-
برنامه درسی دوره کارشناسی آمار و اصولا اثبات این که آیا در شرایط فعلی که اولا دانشآموزان و خانوادهها به این علم اهمیت نمیدهند و از سوی دیگر با افزایش بیرویه دورههای کارشناسی و عدم جذب دانشآموزان به رشته ریاضی در مدارس، دانشجویان مستعد کمتر به این رشته جذب میشوند، آیا دوره کارشناسی آمار برای ایران ضروری است یا نه؟ مورد دیگری است که انجمن آمار ایران بدون تعصب میتواند به آن بیاندیشد. آیا بهتر این نیست که دانشجویان سایر رشتهها مثلا ریاضی پس از درک اهمیت و کاربردهای این رشته به آمار کشانده شوند و با استفاده از توان قبلی خود ، در این رشته بدرخشند. بنده قصد ندارم پیشنهاد انحلال دوره کارشناسی آمار را در ایران ارائه دهم، ولی انجمن آمار ایران میتواند با مطالعه دقیق و با لحاظ نمودن شرایط موجود در این زمینه راهکار ارائه دهد. برای تامین معلمان آمار و کارشناسان آمار مؤسسات آماری هم میتوان از فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد استفاده کرد. ولی به هرحال برنامهریزی متمرکز برای دانشگاهها به صلاح آموزش عالی کشور نیست و باید در این زمینه به طور کلی تجدید نظری صورت گیرد. (گرفتن دانشجو به صورت متمرکز، برنامهریزی درسی متمرکز و اخیرا و متاسفانه جذب وارتقای متمرکز اعضای هیات علمی، دانشگاههای ما را به ادارات خشگ و فسیل شده واساتید ما را غیر متعهد به کار خود و غیر مسئول در مورد موفقیت دانشجویان و بیتوجه به تدریس تبدیل کرده است). انجمن آمار ایران با فراهم آوردن امکان نظر سنجی و بحث آزاد بین اساتید، فارغالتحصیلان وکارشناسان آماری و نیز انجام مطالعات تطبیقی با در نظر گرفتن شرایط بومی میتواند راهکاری را ارائه دهد تا دانشگاههای مختلف با توجه به آن و با در نظر گرفتن شرایط خود برنامهریزی نمایند. به هرحال رسالت انجمن آمار ایران است که راههای مطالعاتی برای تعیین برنامههای آموزشی غیر متمرکز دورههای مختلف تحصیلی را هموار سازد و این به نفع نهادها ومؤسسات آماری است که کمک کنند تا نیروهای آتی آنان به خوبی آماده شوند. سابقه توسعه علم آمار در ایران هم همین واقعیت را نشان میدهد، زمانی که بسیاری از ما به دلیل علاقه وعشق به علوم ریاضی لیسانس خودرا در ریاضی گرفتیم وبعد جذب آمارشدیم.
-
کارآموزیهای غیر برنامهریزی شده، هم مقوله دیگری است که انجمن آمار ایران با توجه به ماهیت مشترک دانشگاهی- اجرایی خود باید بتواند در مورد آن برنامهریزی کند و دانشجویان را درحین تحصیل، با هماهنگی و داشتن دو راهنما(یکی از میان اعضای هیأت علمی ودیگری از میان کارشناسان درگیر در مسائل آماری) به کار آموزی کنترل شده وهدفدار وا دارد. این به نفع سازمانهای آماری کشور هم هست که بتوانند نیروهای آتی خود را از میان این کارآموزان شناسایی و تربیت نمایند.
-
بیتوجهی به تدریس که اخیرا بلای بزرگی برای آموزش عالی کشور است، نیز مقوله دیگری است که دروس آمار و به طور خاص دروس سرویس آمار را تحت تأثیر خود قرار داده است. در این راستا باز هم انجمن آمار ایران خوبست تلاش مضاعفی انجام دهد تا هم فارغالتحصیلان آمار از آموزشهای خود در کار بهره گیرند و هم فارغالتحصیلان سایر رشتهها به اهمیت علم آمار توجه بیشتری داشته باشند.
-
ورود به دوره کارشناسی ارشد هم که خود مسیری انحرافی در برنامه آموزشی دانشجویان آمار است. آنان که در طول دوره کارشناسی، همانند دبیرستان، به جای پرداختن به درک مفاهیم و یادگیری انجام پروژههای واقعی، به از حفظ کردن روشها و مفاهیم آماری میپردازند، در دورههای تحصیلات تکمیلی کاری از پیش نمیبرند. متأسفانه تلاش دکتر شهشهانی و حقیر هم درسال 1385 برای الگوسازی آزمون علوم ریاضی فرهنگستان، به دلیل بدنه لخت فرهنگستان به جایی نرسید. انجمن آمار ایران با همکاری سایر انجمنها در این زمینه هم میتواند بررسیهایی را انجام و راهکارهایی را ارائه دهد. (اخیرا بسیاری از اساتید آمار دانشگاههای آمریکا وکانادا و مخصوصا ایرانیان غیر مقیم در تماسهای خود از وضعیت بسیار بد فارغالتحصیلان آماری ایران که جهت ادامه تحصیل به خارج میروند، گله دارند و عدم توان آنان را در درک مفاهیم و روشهای ریاضی مورد نیاز در رشته آمار از یک سو وعدم درک دادهها، از سوی دیگر مطرح مینمایند. انجمن آمار ایران به کمک دانشگاهها و اساتید داخل وخارج کشور میتواند این مسأله را ریشهیابی و به حل آن اهتمام ورزد.)
-
برنامه دورههای کارشناسی ارشد نیز با متمرکز شدن، راه انحرافی طی مینماید و بزودی این دوره را هم ( اگر تا کنون نکرده) فسیل خواهد کرد. انجمن آمار ایران میتواند راه حلی را ارائه دهد که دانشگاهها با توجه به توان خود از یک سو و نیازهای جامعه و با در نظرگرفتن وضعیت جهانی این علم، برنامهریزی نمایند.
-
گسترش بیرویه و بدون آمادگی دانشگاهها در ایجاد دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد آمار نیز مقوله دیگری است که باعث اضمحلال آمار در ایران شده است. بسیاری از فارغالتحصیلان آماری کشور نتوانستهاند در حین تحصیل از وجود اساتید و امکانات آموزشی لازم بهره گیرند، ولی در حال حاضر به عنوان فارغالتحصیلان آمار کشور در سازمانهای آماری و دورههای عالی معرفی میشوند. انجمن آمار ایران خوبست راهکاری را ارائه نماید که مشخص شود حداقل شرایط لازم برای پذیرش دانشجو برای هر دوره تحصیلی آمار چه باید باشد.
-
وضعیت دوره دکتری آمار درایران را شاید فاجعهای بزرگ برای توسعه علم آمار بتوان نامید. برای رد یا اثبات این ادعا (که میدانم بسیاری از دوستان را از دست من دلخور میکند)، انجمن آمار ایران خوبست یک مطالعهای دقیق با انجام تطبیقی بین رشتههای آماری متداول در دنیا و در ایران، مقالات منتشر شده از فارغالتحصیلان ایرانی، درمقایسه با موارد مشابه در دنیا انجام دهد و به این سؤالات جواب دهد: آیا با این وضعیت به نفع آمار کشور است که دورههای دکتری لجام گسیخته وبدون ضابطه دقیق و علمی، در حالی که به نوعی با بسته بودن درها وعدم ارتباط علمی وعدم امکان جذب نیروهای جدید با تخصصهای مطرح (هم به دلیل امنیتی شدن دانشگاهها، هم متمرکز شدن جذب اعضای هیأت علمی و هم با توجه به امکان فراوان شغلی برای فارغالتحصیلان آمار در خارج کشور) روبرو هستیم، باز هم ادامه یابد؟، آیا این فارغالتحصیلان همانند دورههای کارشناسی وکارشناسی ارشد بیکار نخواهند بود؟، آیا مقالات نوشته شده در این دورهها اصلا محلی از اعراب در پیشرفت علم آمار در دنیا دارند؟، آیا ما از روند توسعه علم آمار در دنیا دور نیستیم؟، آیا حداقل این تحقیقات، کاربردی در زندگی ایرانیان دارند؟، آیا این درست است که اعضای هیأت علمی آمار ما برای ارتقای خود مجبور میشوند بدون آمادگی لازم، دانشجوی دکتری بگیرند و او مجبور شود با تماس با آماردانان خارجی موضوع پیدا کند و خودش مقالهاش را با هر بدبختی که شده و حتی با پرداخت پول چاپ کند و نام یکی ازما را هم به عنوان استاد(!) راهنما در اول مقاله بیاورد؟، آیا این درست است که دانشجوی دکتری ما بعضا فقط با یک استاد کار کند، همه درسها را با او بگیرد و پایاننامهاش را هم با او بگذراند، حتی اگر استاد واقعا توانا باشد؟و سؤالهای مشابه…
-
اما صنعت آمار: یک زمان بانک مرکزی بهترین دانشآموزان ما را انتخاب میکرد و به آنها بورس میداد که در بهترین دانشگاههای دنیا درس بخوانند وبرگردند وبخشهای آمار بانک مرکزی و سایر بانکها را اداره کنند. اما حالا چی؟، برنامهریزان مراکز آماری کشور چگونه انتخاب و تربیت میشوند؟. آیا با این همه گسترش دورههای تحصیلاتی، دانشگاههای ما توان آمادهسازی نیروهای آماری کشور را دارند؟، آیا در این زمینه درست عمل میکنند؟ و آیا واحدهای آماری به این مسأله اعتقاد دارند که نیروهای آنان باید از میان نخبگان انتخاب شوند؟. انجمن آمار ایران با همکاری نهادهای آماری میتواند تلاش کند به این سؤالها وسؤالات مشابه جواب دهد.
-
کارها و پروژههای آماری: در این زمینه انجمن آمار ایران تلاشهایی را انجام داده است که نظام آمارشناسی و طرح رتبهبندی نمونهای از راهکارهاست. باید تلاش شود که این دو مقوله به موازات هم پیش بروند تا هم مشکل کار برای فارغالتحصیلان آماری حل شود وهم کارها وپروژههای آماری به روشهای صحیح اجرایی شوند و نتایج ارائه شده توسط آن پروژهها قابل استناد باشند.
-
ارتباط بین رشتههای مختلف آماری نیز مسأله دیگری است که نیاز به بررسی دارد. آیا انجمن آمار ایران توانسته است نیروهای آمار زیستی و نیز کارشناسان آماری را با متخصصان آماری دانشگاههای وزارت علوم هم فکر، همکار وهم افزای یکدیگر (همانطور که در اهداف برگزاری کنفرانس اول وشکلگیری انجمن مورد نظر بود) در یک حلقه واحده جمع کند تا کارهای علمی آماری منسجمتر و عالمانهتر اجرا شوند؟. در این زمینه هم انجمن آمار ایران میتواند تلاش کند.
-
ارتباط صنعت ودانشگاه: به عنوان یک نمونه، مرحوم دکتر علیمرادی با همکاری دوستان دیگر در دانشکده ریاضی دانشگاه صنعتی اصفهان تلاش فراوان کردند که نقش آمار را در صنعت به نمایش بگذارند و تا زمانی که مرکز پژوهشی آمار در این دانشگاه اجازه داشت به فعالیتهای خود ادامه دهد، در این تلاش خود به حدی موفق عمل کردند که عدهای از فارغالتحصیلان آمار دانشکده به صنعت جذب شدند (یکی از رسالتهای مفقوده دانشگاهها) و خیلی از مسائل صنعت هم روشن و بر اساس اطلاعات بدست آمده بسیاری از آنها حل شدند. این تجربه وسایر تجارب ارزشمند دیگر دانشگاهها خوبست جمعآوری و رهنمودی را برای ایجاد ارتباط بیشتر دانشگاهها و صنعت توسط انجمن آمار ایران ارائه دهد.