میزگرد چهل و ششمین کنفرانس ریاضی ایران

به نام خدا
میز گرد چهل و ششمین کنفرانس ریاضی ایران

آقای دکتر علی رجالی: میز گرد امروزمان را با نام خدا در رابطه با تربیت معلم ریاضی و چالش‌های آن در ایران شروع می‌کنیم.
من تلاش می‌کنم برنامه و اهداف میز گرد را در چند دقیقه خدمتتان عرض کنم، بعد آقای انتظاری تاریخچه‌ی تربیت معلم ریاضی در ایران را مطرح می‌کنند، خانم دکتر غلام آزاد صلاحیت‌های لازم و استانداردهای جهانی برای معلم ریاضی را به طور اختصار مطرح می‌کنند، آقای دکتر عامری مسئله دانشگاه فرهنگیان و تأثیر آن بر دوره کارشناسی ریاضی دانشگاه‌ها را مطرح می‌کنند و بعد از آن آقای دکتر رضایی معضلات موجود و چشم اندازی برای آینده را مطرح می‌کنند.
بیشتر هدف ما این بود که از حضار استفاده کنیم و در حال حاضر 60 دقیقه را در اختیار حضار قرار می‌دهیم که نظرات خودشان را بیان کنند و در پایان هم اعضای میز گرد صحبت‌هایی خواهند کرد.
تلاش ما این است که این میز گرد را ثبت کنیم. برنامه این میز گرد در حال ضبط شدن است که انشالله بعداً به صورت نوشته بیرون بیاید و بتواند به عنوان یک مستندی برای مساله تربیت معلم ،دانشگاه فرهنگیان و تأثیرات متقابلش چه در آموزش مدرسه‌ای و چه در آموزش دانشگاهی به عنوان مستندی برای انجمن ریاضی ایران و این کنفرانس بماند.
اول از همه اجازه می‌خواهم که به عرض برسانم در سال گذشته تا امسال، ما یکی از عزیزانمان را از دست دادیم، مرحوم دکتر منصور معتمدی، ریاضی‌دانی که به مسائل معلمان هم بسیار علاقه‌مند بودند و در مجلات مختلف توصیفی مخصوصاً مقالات متعددی را می‌نوشتند. مدتی همکار مجله فرهنگ و اندیشه ریاضی بودند و ایشان را ما در چندماه گذشته از دست دادیم، اجازه می‌خواهم که یک فاتحه‌برای شادی روح ایشان خوانده شود.
ببخشید که میز گرد را با این خبر بد شروع کردیم ،ولی ما هنوز خبر بسیار خوب خانم مریم میرزاخانی که افتخاری هم برای زنان و هم برای ایرانیان و هم برای ریاضی‌دانان هست و حاصل یا شناخته شده‌ی پدیده‌هایی است که در ریاضیات ایران به وجود آمده است، این خبر را هم داریم و این مساله را هم باید به همه همکاران تبریک بگویم.
اما اهداف میز گرد:
ما در انجمن ریاضی ایران، مخصوصاً در این دوره جدید تلاشمان بر این است که انشالله اگر بقیه دوستان شورای اجرایی هم قبول بکنند ، یک مقدار در رابطه با ریاضیات مدرسه‌ای که فکر می‌کنیم بسیار موثر است و اگر آن‌جا مغفول بماند، ما در دانشگاه هم نمی‌توانیم کاری انجام بدهیم، حتماً فعالیت‌هایی داشته باشیم و اما چون  قرار است که یک سمیناری را در 29 و 30 ام مهرماه همین امسال (94) در رابطه با چالش‌های علوم ریاضی در ایران در تهران داشته باشیم، به همه مسائل آن امروز نمی‌خواهیم توجه کنیم و تصمیم گرفته شد که فقط در رابطه با اهمیت و نقش معلمان ریاضی به این دلیل که نقش معلمان ریاضی د رآموزش ریاضیات بسیار اهمیت دارد و ایجاد دانشگاه فرهنگیان که هم می‌تواند اگر به خوبی اداره نشود و کیفیت لازم را نداشته باشد، روی کیفیت آموزش تأثیر منفی بگذارد و همین که اصلاً خود وجود آن برای دوره‌های لیسانس دانشگاه‌هاو لیسانس علوم پایه به طور کلی مخرب خواهد بود، چون یک رشته کاری را از فارغ التحصیلان رشته‌های ریاضی گرفته است، از این نظر ما همتمان را روی این مسئله معطوف کردیم. ما دو جلسه هماهنگی برای این میز گرد داشتیم، علاوه بر این دوستانی که این‌جا در خدمتشان هستیم، آقای دکتر کیامنش هم در رابطه با مباحث این میز گرد به ما خیلی کمک کردند. البته در حال حاضر ایران نیستند و به همین خاطر ما فقط با همین دوستان میز گرد را شروع می‌کنیم.
من یک اشاره کوتاهی راجع به تاریخچه این مسئله  در ایران دارم. همیشه در رابطه با تربیت معلم ریاضی به دلیل اهمیت آن بحث‌های متعددی انجام شده است، زمانی که گزارش دومین کنفرانس ریاضی کشور را مطالعه می‌کردم که در سال 1350 در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شده بود، در میز گردی که افرادی چون پروفسور فاطمی هم در آن میز گرد شرکت داشتند بسیاری از مسائل و معضلات برنامه ریزی آموزشی و تربیت معلم در آن جا هم مشابه حالا مطرح شده بود، که ما سعی می‌کنیم در گزارش میزگردمان حتماً اشاراتی به آن مسأله داشته باشیم. من بیش‌تر از این وقت دوستان را نمی‌گیرم و از آقای انتظاری، دبیر ریاضی استان یزد و بنیان گزار خانه ریاضیات یزد خواهش می‌کنم که جلسه را ادامه بدهند.

آقای انتظاری:
” زیباترین اصلاح و بازسازی آموزش و پرورش در صورتی که معلم به تعداد کافی و با کیفیت مطلوب در اختیار نباشد با شکست روبرو خواهد شد.“                                                          پیاژه

سلام علیکم، بسم الله الرحمن الرحیم، توجه به تعلیم و تربیت و آداب معلمی از دیر باز در فرهنگ اسلامی و ایرانی جایگاه خاصی داشته است. برای اینکه اهمیت موضوع و دغدغه مردم  و مسؤلین در این رابطه مشخص شود ابتدا به صورت مختصر تاریخچه تربیت معلم در ایران را بیان و سپس منش  معلمی را با رفتارهای معلمان بزرگی همچون پروفسور فاطمی و …  بیان می‌کنم و در پایان کلیاتی برای مراحل انتخاب  معلم به صورت پیشنهادی ارائه  می‌نمایم..
مطالبی که خدمتتان بیان می‌کنم ازنظرات تعدادی از اساتید و معلمان استفاده شده وبه  مطالب  مجلات تعلیم و تربیت، یکان، رشد و برهان استناد نموده‌ام.
تربیت معلم در ایران را می‌توان به 5 دوره تقسیم نمود.

1) تربیت معلم قبل از سال 1297
• تا آغاز دوره مشروطه در ایران دولت مرکزی برای تأسیس مدرسه و تربیت معلم هیچ گونه مسئولیتی برای خود قائل نبود و هر مدرسه متولی مخصوصی داشت که از محل درآمد موقوفات اداره می‌شد و معلم ها از میان طلاب ساعی و با استعداد توسط استادان آن ها برای تدریس انتخاب می شدند و مکتب خانه هایی هم برای فرزندان عامه مردم در محلات وجود داشت.

2) دوره تأسیس دارالفنون ودارالمعلمین و دارالمعلمات و مراکز تربیت معلم از آغاز مشروطیت تا 1312
• پس از تأسیس دارالفنون در سال 1229 هجری شمسی و ایجاد مدارس جدید،  نیاز به معلمینی که با اصول تعلیم و تربیت جدید آشنا باشند به خوبی احساس می‌شد که به دنبال‌آن فعالیت‌های خوبی در این زمینه انجام گرفت.
• اولین اقدام رسمی در زمینه تربیت معلم تصویب قانونی توسط مجلس شورای ملی در  سال 1290 بود که طبق این قانون برای اولین بار مجوز اعزام 30 نفر جهت ادامه تحصیل به خارج از کشور صادر شد.
• در سال 1297 قانون تأسیس «دارالمعلمین مرکزی» (دارالمعلمین و دارالمعلمات) توسط مجلس شورای ملی تصویب شد. از این تاریخ مراکز تربیت معلم زن و مرد به وجود آمد که دولتی و رایگان بود. وظیفه آن تربیت معلم برای مدارس ابتدایی و دوره اول متوسطه بود. (دوره تربیت معلم ابتدایی دو سال نظری و یک سال عملی و تربیت معلم برای دوره اول متوسطه سه سال نظری و یک سال عملی)
• در فروردین سال 1306 اساسنامه «دارالمعلمین اکابر» به تصویب رسید. هدف آن رفع نقایص تدریس معلمان ابتدایی در یک دوره یک ساله بود که شرکت کنندگان در صورت عدم موفقیت در امتحانات آن، از شغل معلمی محروم می شدند.
• در مهرماه 1306 اساسنامه دوره تحصیلات فنی « دارالمعلمین ابتدایی ولایات و ایالات » به تصویب شورای عالی معارف رسید هدف آن تأمین معلم ابتدایی برای شهرهای ایران بود. متقاضیان با مدرک دوره اول متوسطه وارد این مرکز می شدند و در صورت موفقیت، در دوره یک سالة آن گواهی « فارغ التحصیلی معلمی» اعطا می شد.
• در سال 1307 قانون اعزام دانشجو به خارج از کشور برای تحصیل در دانشگاههای معتبر اروپا به تصویب رسید که تا 6 سال هر سال 100 نفر اعزام شوند که می‌بایست 35% از این دانش جویان در رشته تعلیم و تربیت تحصیل کنند و برای معلمی آماده شوند.
• در سال 1307 برای تأمین دبیران مورد نیاز دبیرستان ها، دارالمعلمین مرکزی به دارالمعلمین عالی تبدیل گردید دوره تحصیلات آن 3 سال و ورودی آن دارندگان گواهینامه کامل موسطه رشته های ادبی و علمی بودند که دانشجویان می‌بایست علاوه بر دروس تخصصی رشته تحصیلی خود مواد درسی علوم تربیتی را نیز فراگیرند. این فارغ التحصیلان با رتبه 4 به استخدام در می‌آمدند در صورتی که سایر کارکنان دولت با رتبه 3 استخدام می‌شدند.

3) دوره تصویب قانون تربیت معلم و تأسیس دانش سراهای مقدماتی و عالی و دیگر مراکز تربیت معلم از 1312الی 1357
• در اسفندماه 1312 بنا بر قانون تربیت معلم دولت مکلف شد تا مدت 5 سال، 25 باب دانش سرای مقدماتی در ولایات و یک باب دانش سرای عالی دختران در تهران تأسیس نماید و دانش سرای عالی پسران را نیز تکمیل نماید. دراین قانون مقرر شده بود برای جذب افراد بهتر برای شغل دبیری، به معلمان حق مسکن و تأهل و فوق العاده خارج از مرکز پرداخت شود و حقوق و مزایای دبیران از همه ادارات بیشتر شود.
• در سال 1313 دارالمعلمان عالی به دانش سرای عالی تغییر نام یافت، که بعد از تآسیس دانشگاه تهران به دانشکده ادبیات و دانشکده علوم وابسته شد ولی در سال 1334 دانش سرای عالی از دانشکده ادبیات و علوم مجزا گردید و در سال 1338 قانون استقلال دانش سرای عالی به تصویب رسید.
• در سال 1314 مراکز تأمین مربیان هنر و موسیقی مدارس تأسیس شد.
• در سال 1322 قانون تعلیمات اجباری تصویب شد که به موجب آن دانشجویان دوره های دو ساله کمک آموزگاری از بین فارغ  التحصیلان ششم ابتدایی و دوره یک ساله از بین فارغ التحصیلان سوم متوسطه انتخاب می‌شدند که به دلیل ضعف دارندگان گواهی نامه ششم ابتدایی از سال 1324 شرط اصلی ورود به این دوره  داشتن گواهی نامه سوم متوسطه تعیین شد.
• در سال 1325 اساسنامه کلاس‌های تربیت معلم تصویب شد.
• درسال 1327 اساسنامه دانش سرای تربیت بدنی مصوب شد.
• در سال 1328 اساسنامه دانش سرای کشاورزی به تصویب رسید.
• در سال 1334 اساسنامه دانش سرای عشایری به تصویب رسید.
• در سال 1338 دوره یک ساله تربیت معلم تأسیس شد که به علت شروع به کار سپاهیان دانش به ترتیب در سال های 1341و1347 تربیت معلم یک ساله پسران و دختران منحل گردید.
• در سال 1341 تربیت معلم فنی و حرفه ای به تصویب سورای عالی فرهنگ رسید.
• در سال 1343 دانش سرای عالی صنعتی تأسیس شد.
• در سال 1343 دانش سرای عالی به سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی تبدیل شد.
• تأسیس دانش سرای عالی سپاه دانش سال 1343
• تأسیس مرکز تربیت معلم دینی سال 1345
• در سال 1346 مجدداً دانش سرای عالی دایر و مؤسسه تدریس ریاضیات به آن افزوده شد.
• تأسیس مرکز تربیت معلم استثنایی سال 1347.
• تأسیس دانشکده های علوم تربیتی در دانشگاه ها از سال 1347.
• در سال 1348 دانش سرای راهنمایی تحصیلی دایر شد.
• تأسیس مراکز تربیت مربی کودک 1351.
• در سال 1353 دانش سرای عالی به دانشگاه تربیت معلم تغییر نام یافت.
• تا سال 1357 تغییراتی در اساسنامه و رویکردهای مراکز تربیت معلم بوجود آمد.

4) دوره بازنگری در برنامه های تربیت معلم و گسترش این مراکز از 1358 تا 1381
• توقف پذیرش دانشجو برای مراکز تربیت معلم و تربیت دبیر به منظور تجدید نظر در اساسنامه و برنامه های درسی و ساختار آموزش و پرورش.
• در سال 1358 اساسنامه جدید مراکز تربیت معلم با تأیید شهید رجایی به اجرا درآمد.
• تصویب اساسنامه جدیدمراکز دو ساله تربیت معلم در شورای عالی آموزش و پرورش سال 1361
• تأسیس مراکز چهار ساله و دو ساله تربیت معلم از سال 1362.
•  تصویب قانون متعهدین خدمت در آموزش و پرورش مجلس شورای اسلامی سال 1369.
• از سال 1369 آزمون ورودی مراکز تربیت معلم در آزمون ورودی دانشگاه‌ها ادغام شد.
• در سال 1369 مراکز تربیت معلم دو ساله فنی و حرفه‌ای دایر شد.
• ادامه فعالیت دانشگاه تربیت معلم تهران و شهرستان ها.
• در سال 1376 مراکز تربیت معلم تعطیل شد.
• در دانشگاه‌های مختلف به ویژه دانشگاه‌های تربیت معلم، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی و آموزشکده‌های فنی وحرفه‌ای رشته‌های تربیت دبیر وجود داشته که دانشجویان آن با سپردن تعهد خدمت در حین تحصیل از حقوق و مزایای آن استفاده می‌نموده‌اند.
• دانشگاه شهید رجایی که عهده‌دار تربیت دبیر فنی و حرفه‌ای بود در سال 1381به تربیت معلم در رشته های دیگر اقدام نموده است.

5) نگرش جدید در تربیت و تأمین معلمان مورد نیاز از 1381 تا حال
• از سال 1381  مراکز تربیت معلم محدود و برخی تعطیل شدند.
• طبق قانون مصوب سال 1386 :
•  مراکز تربیت معلم دوساله، چهارساله، دانش سراهای تربیت معلم و شبانه روزی تعطیل گردد.
• معلمان مورد نیاز دوره های مختلف تحصیلی آموزش و پرورش از فارغ التحصیلان دانشگاه‌های گوناگون کشور با گذراندن دوره‌های یک ساله یا دو ساله مهارت‌های تعلیم و تربیت تأمین گردند.
• شاغلان در مدارس وزارت آموزش و پرورش به تناسب نیاز در دانشگاه‌ها و مدارس عالی در دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد ادامه تحصیل دهند.
• جذب سرباز معلم و به کارگیری معلمان حق التدریسی.
• بالاخره ایجاد دانشگاه فرهنگیان، ادامه این سیر تاریخی است.

دیدگاه
با بررسی سیر تحول آموزش و تربیت معلم مشاهده می‌کنیم که دست اندر کاران تعلیم و تربیت همواره در فکر جذب نیروهای کارآمد برای آموزش بوده و هستند و در تصویب قوانین توجه به کرامت معلم، تأمین هزینه های معیشتی، به وجود آوردن فرصت های مطالعاتی برای به روز شدن اطلاعات علمی و تربیتی شده است تا معلم بتواند به صورت تمام وقت در خدمت آموزش باشد و با منش و رفتار عالی معلمی بتواند راه و رسم چگونه آموختن و چگونه اندیشیدن و چگونه زیستن را به شاگردان بیاموزد. اما این‌‌که تا چه اندازه این قوانین اجرا شده است جای تامل دارد.
رفتار و منش و سخنان نغز معلم‌های ماندگاری همچون پروفسور هشترودی و فاطمی، دکتر حسابی، شهریاری، مصحفی، بهزاد و…از بیانات خودشان ویا شاگردان‌آن ها

• معلم که درس می‌دهد اگر درسش به ذهن دانش‌آموز ننشیند، زحمتش به هدر رفته است.
• لازم است که ارتباط معلم و شاگرد از حالت رسمی بیرون آمده و جنبه دوستانه داشته باشد زیرا که اگر درس معلم بر اثر شناخت محصلین تنظیم شده باشد نتیجة مؤثرتر خواهد داشت.
• فارغ التحصیلان ایرانی که به دانشگاه‌های خارج از کشور راه می‌یابند در ابتدا به خاطر وسعت معلومات و تسلط بر حل مسئله جلوه می‌کنند اما همین که مرحله تحقیق و گزارش نویسی و اظهار نظر فرا می‌رسد احساس می‌کنند از قافله عقب هستند زیرا در آموزش ما به جنبه ایجاد تعقل در محصل توجهی نمی‌شود.
• باید اذعان کرد که شغل معلمی از مزایای مادی قابل توجهی برخوردار نیست بنابراین اشخاصی به این شغل روی می‌آورند، که یا عشق به معلمی را در سینه دارند یا دستشان از شغل‌های نان و آب دار کوتاه است.
• برای گرایش به شغل معلمی وجود جاذبه‌هایی لازم است. اما نباید به عنوان جاذبه به کسی که تخصص لازم را ندارد اجازه داد به معلمی بپردازد.
• معلم باید از روی علاقه و دلگرمی کار کند. برای دلگرمی معلم تأمین نیازهای مادی و رفاه اجتماعی او لازم است اما کافی نیست. شخصیت معلم باید آن گونه که شایسته مقام اوست محترم باشد.
• کسانی که در سلسله مراتب اداری می‌خواهند کار معلم را ارزیابی کنند باید از نظر مرتبه علمی و تربیتی بالاتر از او باشند.
• چون شاگرد تحت تأثیر افکار و منش معلم قرار می‌گیرد باید معلم به گونه¬ای برخورد کند تا شاگردان او در آینده افراد مفید برای جامعه باشند نمونه بارز چنین معلمی مرحوم پروفسور فاطمی بود که اگر نگوییم صددرصد ولی بالای نود درصد  معلم‌های موفق سالیان گذشته در کلاس های درس این استاد فقید حضور داشته و از محضر ایشان بهره ها برده اند.
• باید معلم برای هر جلسه تدریس طرح درس جدید و به روز داشته باشد چنان که استاد فاطمی خود در یکی از کلاس‌های تمرین دبیری گفته که : من تا کنون 27 بار همین مکانیک استدلالی را که به شما تدریس می‌کنم درس داده ام اما همیشه قبل از شروع کلاس و یا شب قبل همه مطالبی را که می‌خواهم تدریس کنم دوباره مرور می‌کنم و اکثراً متوجه شده ام که باید به بعضی از نکات بیشتر اهمیت دهم و یا از بعضی مطالب صرف نظر کنم و بطور کلی طرح درس جدیدی برای درس باید در نظر داشته باشم.
• معلم در کلاس درس باید زمانی را برای سؤال محصلین پیش بینی کند و به سؤالات آن ها ولو ساده باشد پاسخ دهد.
• هر معلم هر چقدر هم که در درس خود متبحر و به برنامه درسی خود مسلط باشد لازم است که قبلاً مطالب درسی هر جلسه را مرور و یادداشت کند.
• معلم باید برای هر کلاس درس با توجه به محصلین آن، طرح درس مخصوص داشته باشد.
• معلم باید نسبت به کار خود اجتهاد داشته باشد.
• ویژگی عمده برای پی‌گیری این حرفه انسانی، پیش از هر چیز، داشتن عشق و علاقه به آن است.
• استاد فاطمی از جوانی به حرفه معلمی عشق می‌ورزید او در سال 1306 به عنوان رتبه اول به پاریس اعزام گردید و با اینکه می‌توانست هر رشته ای را برگزیند، وارد رشته ریاضی دانشسرای عالی پاریس شد تا معلم شود.
• معلم واقعی انسانی است خود ساخته، بی نیاز، وارسته و بردبار و پایبند اصول اخلاقی، بهترین سرمایه او در زندگی، شاگردان وآثار علمی او هستند.
• در کلاس‌های تمرین دبیری استاد فاطمی دانشجویان در می‌یافتند که معلمی آسان نیست و موفقیت در این حرفه رموز فراوان دارد.
• مغلم باید در کلاس، مفاهیم را به صورت دقیق تدریس نماید و وارد مباحث رو بنایی برای شرکت در آزمون‌هایی مانند کنکور نشود.
• آقای امیری در یک مصاحبه  با آقای پرویز شهریاری :  اگر الان 20 ساله بودید چه شغلی را انتخاب می‌کردید؟ آیا باز هم شغل معلمی را انتخاب می‌کردید؟
  گفتند به چند دلیل بله باز هم این شغل را انتخاب می‌کردم.
اول این‌که تا زنده‌ هستی نتیجه‌ی کارت را می‌بینی مثلا می‌بینی که دانش‌آموزت مهندس شده است یا دکتر و گاه کسی استادی، مهندسی، معلمی، پزشکی در محیطی تو را می‌شناسد و به نزد تو می‌آید و متوجه می‌شوی یکی از شاگردانت است و از این‌که در موفقیت او سهمی داشته‌ای شاد می‌شوی.
دوم این‌که معلم‌ها در 2 نسل زندگی می‌کنند یکی نسل خودشان و دیگری نسل کسانی که به آن‌ها تدریس می‌کنند در نتیجه نه تنها شادتر هستند بلکه کمترین فاصله ارتباطی را با فرزندانشان دارند.
سوم این‌که همیشه در حال یادگیری هستی چه سر کلاس و چه بیرون از کلاس.
مهم‌تر این‌که به تعداد ساعاتی که در روز تدریس می‌کنی دروغ نمی‌گویی .اصلا نمی‌توانی دروغ بگویی. معلمی شغلی است که امکان دروغ گفتن در آن نیست. آری اگر به گذشته برمی‌گشتم دوباره معلم می‌شدم.
• خانم دکتر زهرا گویا در باره پرویز شهریاری می‌گوید:
بارزترین و به یادماندنی ترین وجه «پرویز شهریاری»، معلمی او بود! « معلمی معشوق» شهریاری بود و این عشق را با سخاوت به مخاطبش می‌داد.
من بارها و بارها شاهد شنیدن خاطرات معلمی وی بودم، گاهی بارها یک خاطره را شنیدم و هربار که شنیدم، گریستم (گریه‌ای شیرین) و از آن آموختم. «پرویز شهریاری» در شکل گیری شأن معلمی‌ام نقش برجسته ای داشت. همیشه با لذت و کنجکاوی به حرف هایش گوش دادم و تلاش کردم تا معلمی را از وی بیاموزم. او معلمی توانا، باصلابت، نوآور، عاشق، با پشتکار و اثرگذار بود. مکتب معلمی ریاضی «شهریاری» قابل مطالعه و نظریه پردازی است و جا دارد که گنجینه تجربیات اغلب منحصربه فرد وی در رابطه با تدریس ریاضی مدون شود و از دل آنها، نظریه‌های آموزش ریاضی در حوزه آموزش معلمان ریاضی تدوین شود. «شهریاری» در هر عرصه‌ای که وارد شد، خوش درخشید و آن را توسعه داد و به آن آبرو بخشید، ولی به گمان من، شهریاری معلم ریاضی گوهر نابی بود که بازتولیدش تقریبا ناممکن است.
• استاد بزرگ پرویز شهریاری که خود دانشجوی پروفسور هشترودی بوده است درباره‌ی استاد   می نویسد :
نخستین بار که استاد را شناختم در دانشگاه تهران بود که به عنوان دانشجو در کلاس درس او حاضر شده بودم . وقتی که از کلاس بیرون آمدم ، به واقع دگرگون شده بودم . پس به این ترتیب هم می‌شود درس داد ، پس می‌توان معلم ریاضی بود ولی روح و ذهن دانشجو را چنان افسون کرد که او در برابر شرف انسانی و دانش عام و همه جانبه‌ی استاد ، از طرفی ، خود را کوچک احساس کند و از طرفی دیگر ، پُر از شوق و امید شود . … درس استاد درس انسانیت و درست اندیشیدن بود و آدمی را در دنیایی از شوق و شگفتی فرو می‌برد .
• روزی یکی از دانشجویان دکتر حسابی به نزد ایشان رفته به دکتر عرض کرد که :
شما من را سه ترم در این واحد انداختید . من که نمی‌خواهم موشک هوا کنم . من می‌خواهم در روستایمان معلم شوم . دکتر در جواب فرمودند که : قبول که شما نمی‌خواهید موشک هوا کنید و فقط می‌خواهید معلم شوید ولی شما به من تضمین می‌دهید که هیچکس از شاگردان شما در روستا نمی‌خواهند که موشک هوا کنند.

از مطالب بیان شده نتیجه می‌گیریم که : عشق و علاقه به معلمی و جایگاه والای اجتماعی و کم بودن تنگاهای مالی معلمین،  باعث می‌شده تا معلم از کارش لذت ببرد و هم مشوق دیگران برای گرایش به شغل معلمی باشد. ولی متاسفانه اکنون به دلایل مختلف ما در کلاس‌های درس بطور مستقیم و یا غیر مستقیم به شاگردان می‌فهمانیم که اگر میخواهی زندگی کنی به دنبال این حرفه نرو. اغلب فارغ التحصیلان وقتی از معلمین شاخص خود صحبت می‌کنند.

  ویژگی‌های مشترک زیر را برای آن‌ها بیان می‌کنند:
• شاد و خنده رو
• ساده پوش ولی شیک
• باوقار
• مسلط بر تدریس
• دارای طرح درس مناسب
• مرتب و منظم
• فروتن  و متواضع
• عدم خسته شدن ازپرسش و پاسخ به جای شاگرد
• وادار کردن شاگرد به مطالعه و تحقیق
• برخورد یکسان با شاگردان از منظر جایگاه اجتماعی آنها
• …..

کلیات پیشنهاد برای تربیت معلم

با توجه به اهمیت تربیت معلم و این‌که دانش‌آموز در موقع ورود به تحصیلات عالی به خوبی نمی‌تواند تصمیم بگیرد که معلمی را دوست دارد یانه و آیا می‌توند معلم توانمندی شود یا خیر،  مراحل  زیر را برای تأمین مدرس در هر پایه تحصیلی و هر درس پیشنهاد می‌نمایم.

1) در دوره کارشناسی و در حین تحصیل، دانشجویانی از دانشگاه‌های مختلف از نظر توان علمی شناسایی شوند.
2) با کمک اساتید، دانشجویانی را که علاقه به تدریس دارند را شناسایی شوند.
3) از افرادی که واجد شرایط فوق می‌باشند تعداد مورد نیاز را از طریق آزمون کتبی و شفاهی انتخاب نمود.
4) افراد انتخاب شده درمراکز مخصوص تعلیم و تربیت مانند دانشگاه فرهنگیان در یک دوره دو ساله درس‌های تئوری و عملی و کارورزی را زیر نظر اساتید و مربیان مجرب و خبره فرا بگیرند. و پس از اتمام دوره، به آنها  مدرک کارشناسی ارشد داده شود.
5) به افرادی که پس از گذراندن دوره های فوق، مدرک کارشناسی ارشد را اخذ نموده اند اگر توان و صلاحیت معلمی را دارند گواهی نامه تدریس داده شود.
6) افراد انتخاب شده در بند 3 به صورت موقت استخدام شوند و از این افراد تعهد گرفته شود که استخدام قطعی آن ها منوط به گذراندن دوره های مربوطه و دریافت گواهی نامه تدریس می‌باشد.
7) پس از احراز صلاحیت معلمی، با حقوق و مزایای مکفی به صورت تمام وقت استخدام شوند.
8) در حین خدمت، با گذاشتن دوره های بازآموزی سطح اطلاعات علمی و تربیتی آن ها را بالا برد.
9) همواره عملکرد آن ها مورد ارزیابی قرار گیرد تا در صورت بروز افتی از نظر علمی یا مهارت‌های خاص،  با آموزش‌های لازم  اصلاح گردد.
از این‌که به علت زمان کوتاه سریع صحبت نمودم و از بعضی مطالب تند  گذشتم معذرت خواهی می‌‌کنم.

خانم دکتر غلام آزاد: به نام خدا و با سلام خدمت همه‌ی دوستانی که به این میز گرد تشریف آوردید. من امروز صحبتم را با کارکردهایی که در جوامع مختلف برای مدرسه در نظر گرفته می‌شود، شروع می‌کنم: آموزش مدرسه‌ای به عنوان راهی برای انتقال ارزش‌ها و اخلاقیات جامعه؛ یا مدرسه به عنوان راهکاری برای نیل به جامعه‌ای بهتر از طریق آموزش بیشتر جوانان. همان طور که می‌بینید یکی نگاهی به گذشته دارد و دیگری نگاهی به آینده دارد. ولی در هر دو شکل آن‌چه که قابل تامل است، این می‌باشد که کیفیت آموزشی که دانش‌آموزان در مدرسه دریافت می‌کنند به هوش و ذکاوت، دانش و مهارت‌های حرفه‌ای معلمانشان بستگی دارد. و این به نوبه‌ی خودش بستگی دارد به

• گزینش بهترین متقاضیان برای معلمی
• پیش بینی آموزش‌های پیش از خدمت با کیفیت برای معلمان
• حمایت و پشتیبانی با کیفیت بالا از معلمان تازه کار
و نهایتاً این که معلم هیچ‌گاه رها نشود، یعنی از طریق برنامه‌ریزی برای
• آموزش ضمن خدمت حرفه‌ای مستمر و با کیفیت برای معلمان
ولی در واقعیت، آن‌چه که در کشورهای مختلف از جمله در ایران ملاحظه می‌شود، این است که متقاضیانی که شاید بالاترین کیفیت را ندارند برای معلمی متقاضی می‌شوند، دانش موضوعی و تحقیقاتی  عملاً به عمل تدریس پیوند نمی‌خورد و معلمانی یافت می شوند که برای تضمین بقاء خودشان بیش‌تر نگران مسائل عملی هستند. پرداخت ضعیفی  به معلمان می‌شود، موسسه‌های آموزشی خارج از دسترس مدارس و همین طور مسیرهای مبتنی بر اشتغال که متمایل به کاهش کیفیت و پرستیژ تربیت معلم هست ،بوجود آمده اند.
این مواردی که اشاره کردم از یک مطالعه‌ی تطبیقی که مسائل مرتبط با آموزش معلمان  ده کشور را مورد بررسی قرار داده بود گرفته شده است. همان طور که ملاحظه می‌کنید مسائلی که ما در جامعه‌ی خودمان داریم ، با مسایلی‌که در کشورهای شرقی و غربی مطرح هست، بسیار نزدیک می باشد.
با بررسی اسناد ملاحظه شد که صلاحیت‌های لازم معلمی ریاضی در سطح دبیرستان در کشورهای مختلف اشتراک‌های زیادی دارد. برای بحث امروز من 4 کشور را بررسی کردم که خیلی گذرا اشاره‌ای به آن‌ها داشته باشیم . این کشورها  چین، سنگاپور، انگلیس و آمریکا هستند. دلیل انتخاب کشور چین به دلیل رشد سریعی که در دو سه دهه‌ی گذشته داشته است، کشور سنگاپور به دلیل درخشش عالی که در آموزش‌های بین المللی از لحاظ آموزش ریاضی از خودش نشان داده است. انگلیس به عنوان کشوری که برنامه درسی ملی دارد. آن‌چه که ما هم شروع به ترویج آن در آموزش ریاضی و همه آموزش کشورمان کردیم و آمریکا به عنوان کشوری که آموزش آن استاندارد مدار است.
در چین، همان‌طور که اشاره کردم، اصلاحات اجتماعی و آموزشی درطی سی سال گذشته تأثیر عمیقی بر تربیت معلم در این کشور داشته است و یکی از دلایل عمده آن آموزش اجباری 9 ساله است ،که برای همه کودکان در نظر گرفتند. این آموزش اجباری 9 ساله باعث شد که پیش‌بینی تامین نیروی انسانی لازم برای آموزش به کودکان را بکنند و در نتیجه سرمایه گزاری در تربیت معلم برای مدرنیزه کردن کشور ضروری تشخیص داده شد. در این جدول من سعی کردم که مشخصات را برجسته کنم ،ولی آن‌چه که می‌خواهم بیشتر مورد توجه قرار گیرد ،این هست که کسانی که می‌خواهند معلم ریاضی بشوند علاوه بر دوره‌ی چهارساله‌ای که منجر به لیسانس می‌شود ،یک گواهی تربیت معلم یکساله هم باید بگیرند و باید درس‌هایی در این دوره بگذرانند.
آن‌چه که می‌خواستم روی آن بیشتر تأکید کنم این است که تمام این کشورها یک بخش عمده‌ای از آموزش معلمانشان در مدارس به عنوان کارآموزی اتفاق می‌افتد. کارآموزی که بسیار جدی گرفته می‌شود، با برنامه است و پی گیری دقیق و نظارت دقیقی بر آن اعمال می‌شود. به عنوان نمونه برای کشور چین کارآموزهایی که وارد مدرسه می‌شوند، در دو هفته اول تجربه کاریشان فقط تکالیف را می‌بینند و کار معلمان را مشاهده می‌کنند. بعد از آن به آن‌ها اجازه داده می‌شود که حداقل هشت درس را خودشان تدریس کنند. در کنار آن فعالیت‌های دیگری که معلم کلاس می‌خواهد را به عنوان کمک به آن‌ها انجام می‌دهند. آن چیزی که اهمیت دارد این است که دولت چین همه مدارس را موظف کرده است که در این امر همیاری داشته باشند. یعنی اگر یک موسسه‌ای تشخیص داد که باید این کار ورزی در مدرسه‌ای اجرا شود، باید معلمان، مدیر مدرسه و بخش ریاضی آن مدرسه همکاری جدی داشته باشند. سنجشی که از این فعالیت‌ها صورت می‌گیرد به طور جدی در خود مدرسه انجام می‌شود. یعنی نمره دهی آنها را معلمانی که این کارورزان به داخل کلاس آن‌ها می‌روند، مدیر مدرسه و مسئولان گروه ریاضی آن مدرسه، علاوه بر آن سوپر وایزری که از طرف مرکز تربیت معلم کار را دنبال می‌کند ،در اختیار دارند. این ساختار تربیت معلم به گفته خود آن گزارش دهنده آموزش معلمان چین، نقاط قوت و نقاط ضعفی دارد. که یکی از این نقاط که به نظرم قابل تأمل است، این می‌باشد که کیفیت تدریس و صلاحیت‌های علمی اعضا هیئت علمی در موسسات تربیت معلم از طریق این اصلاحات به طور جامع و فراگیر بهبود پیدا کرده است. یعنی بر دانش معلمانی که می‌خواهند معلمان آینده را تربیت کنند در این جریان خیلی تاکید شده است و این باعث بهبود عمومی شده است. از جمله مشکلاتی که این سیستم دارد که خیلی از کشورها به آن مبتلا هستند ،این هست که تا زمانی که رشته‌هایی مانند حقوق و پزشکی یک شأنیت خاصی دارد بسیاری از دانشجوها علاقه‌مند می‌شوند که به این رشته ها روی ‌آورند و این واقعاً یک مسئله برای تربیت معلم این کشور هست.
در ارتباط با کشور سنگاپور من چند مورد را بیان می‌کنم. موسسه ملی آموزش تنها موسسه آموزشی معلمان در سنگاپور است که در آنجا همه معلمان ابتدایی، متوسطه و مدارس عالی، تحت آموزش‌های پیش از خدمت قرار می‌گیرند. وزارت آموزش و پرورش علاوه بر این‌که شهریه‌ی تحصیلی دانشجوهای تربیت معلم را پرداخت می‌کند، حقوق کامل را هم به آن‌ها می‌دهد و آن‌ها موظف هستند که سه سال برای آموزش و پرورش کار کنند و باز همان‌طور که می‌بینید علاوه بر درجه کارشناسی، یک دوره یک ساله آموزشی باید معلم‌ها ببینند که در آن عمدتاً درس‌های پداگوژی را دارند و باز همان طور که ملاحظه می‌کنید، یک برنامه جدی برای حضور در مدرسه دارند. که در دوره کارشناسی 22 هفته و در آن دوره یک ساله تکمیلی، 10 هفته را باید در مدارس بگذرانند. در هفته اول کارآموزی تدریس، معلمان کارآموز عمدتاً فعالیت‌های معلمان همکارشان را مشاهده می‌کنند. در طول دوره دستیاری تدریس، به معلمان کارآموز فرصتی داده می‌شود که تدریس معلمان همکارشان را مشاهده کنند. در طول دستیاری تدریس، به معلمان کارآموز فرصت داده می‌شود تا به معلمان همکارشان در تهیه طرح درس، تهیه منابع، مدیریت دانش‌آموز و تدریس کمک کنند. تا سه هفته فعالیت‌های آنها به طور دقیق زیر نظر معلمان همکارشان هدایت می‌شود سپس به آنها فرصت تدریس مستقل داده می‌شود.
همه مدارس سنگاپور باید در خدمت این آموزش‌ها باشند. ارزیابی آن‌ها مبتنی بر آن کارهایی است که در مدرسه انجام می‌شود. در پایان دوره کارآموزی مدیر مدرسه و هماهنگ کننده مدرسه ارزیابی پایانی کارآموز را انجام می‌دهند. نمره نهایی کارآموز در جلسه‌ای با نظر همه دست‌اندرکاران تعیین می‌شود. از جمله نقاط قوتی که مطرح می‌شود این است که این مدل مشارکت، نظارت کارآموزی فرصتی به مدرسه داده می‌شود تا نقش بیشتری در تربیت معلم داشته باشند. یعنی در واقع یک ارتباط دو طرفه ایجاد می‌شود که برای همه سودآور است.
در انگلستان 90% کسانی که وارد شغل معلمی می‌شوند، از لیسانس‌های دوره‌های دانشگاهی هستند. به دلیل کمبود زمان از انگلستان بگذریم.
و اما در آمریکا، طبق قانون اساسی، آموزش از جمله مسئولیت‌های هر ایالت است. در نتیجه هر ایالت به طور مستقل یک وزارت آموزش و پرورش دارد ،که اعضا آن در مورد کلیات استانداردهای آموزشی و برنامه درسی، نحوه‌ی سنجش پیشرفت تحصیلی در پایان سال، حتی سن شروع آموزش اجباری، نحوه‌ی فارغ التحصیلی، مجوز تدریس برای معلمان، ارزشیابی معلمان و بودجه تصمیم گیری می‌کند. حتی در ایالات هم این مسئولیت بر عهده نواحی گذاشته می‌شود و در بعضی نواحی حتی این اختیار به مدارس داده می‌شود. یعنی این عدم تمرکز در واقع در اوج خودش در سیستم آموزشی آمریکا دیده می‌شود. این ساختار به نوبه خود  یک مقدار هم نابسامانی شاید در بعضی از قسمت‌ها ایجاد کند ، ولی شورای معلمان ریاضی آمریکا در دهه‌‌ی 80 میلادی سعی کرد از طریق تولید یک سری استاندارد به این وضعیت تا حدی سامان بخشی کند. چون امکان این وجود نداشت که یک برنامه‌ی درسی تهیه شود و در اختیار همه گذاشته شود. در نتیجه استانداردها تلاش کرد تا بتواند یک تصویر روشنی از آن چیزی که باید، ایجاد کند. از جمله مهمترین اسناد و استاندارهای متنوعی که تا به حال شورای معلمان ریاضی امریکا در این راستا تولید کرده‌اندعبارتند از:

 استانداردهای برنامه درسی و ارزشیابی برای ریاضی مدرسه‌ای (1989)
 استانداردهای حرفه‌ای برای تدریس ریاضی (1991)
 استانداردهای ارزیابی برای ریاضی مدرسه‌ای (1995)
 اصول و استانداردهای ریاضی مدرسه‌ای (2000)
 نقطه مرکزی برنامه درسی (2006)
 استدلال دبیرستانی و ملموس‌سازی (2009)  

آن‌چه که من می‌خواهم این‌جا خیلی کوتاه به آن اشاره کنم و از آن مطالبی را آوردم ،استانداردهای ریاضیات برای معلمان دانش‌آموزان 11 تا 18 سال به بالا است. که در سال 2010 این استانداردها تولید شده است و اساس آن 5 گزاره هسته‌ای (اصلی) است که مشخص کننده آن دانش و مهارت‌ها و توانایی‌هایی است که آن معلم‌ها باید داشته باشند.

5 گزاره هسته‌‌ای(اصلی):

1- معلمان نسبت به دانش‌آموزان و یادگیریشان متعهد هستند.
2- معلمان موضوعی را که تدریس می‌کنند و نحوه تدریس آن موضوعات را به دانش‌آموزان می‌دانند.
3- معلمان در قبال مدیریت و پایش یادگیری دانش‌آموزان مسئولیت دارند.
4- معلمان به طور نظام وار درباره‌ی عمل تدریس خود فکر می‌کنند و از تجارب می‌آموزند.
5- معلمان اعضا جوامع یادگیری هستند.

این 5 گزاره در قالب استانداردها ریز می‌شوند. استاندارهای تدریس ریاضی، هر آن‌چه را که یک معلم خبره (Accomplished teacher) باید بداند و قادر به انجام دادن آن باشد را توصیف می‌کند.
در فایل ارائه 10 تا استاندارد مطرح شده است که هر کدام از آن‌ها به تفصیل ارائه شده که من اینجا فقط عنوان آن‌ها را در چند دسته خدمتتان عرض می‌کنم.
 

1- تعهد به یادگیری ریاضی همه دانش‌آموزان
به این معنا که معلم ریاضی خبره فردیت و ارزش هر دانش‌آموز را به رسمیت شناخته و ارزشمند می‌شمارد.
سه استاندارد بعدی درباره دانشی است که یک معلم باید داشته باشد.
2- دانش در حوزه ریاضی
3- دانش نسبت به خود دانش‌آموزان
4- دانش عمل تدریس
سه استاندارد بعدی در ارتباط با عمل تدریس ریاضی است.
5- استاندارد پنجم محیط یادگیری را توصیف می‌کند.
6- استاندارد ششم راه‌های ریاضی وار فکر کردن را مورد تاکید قرار می‌دهد.
7- سنجش
سنجش و ارزیابی به عنوان شیوه‌های متنوعی که در آموزش‌های خود باید آن را ادغام کنند و در واقع بخشی از آموزششان قرار بگیرد.
و سه استاندارد آخر درارتباط با توسعه‌ی صلاحیت‌های معلمان است.
8- تامل و رشد را مورد تاکید قرار می‌دهد.
که معلمان روی عمل آموزشی خودشان بازتاب داشته باشند
9- خانواده‌ها و کانون‌های اجتماعی
این که خانواده‌ها و کانون‌های اجتماعی را چگونه در امر تدریس درگیر کنند.
10- جامعه حرفه‌ای
معلمانی که به طور پیوسته با سایر معلمان و آموزشگران همکاری دارند ،تا برنامه ریاضی مدرسه‌ای را تقویت بکنند.

خیلی ممنون از توجه شما و ببخشید که ارائه مطالب اینقدر با سرعت انجام شد.

آقای دکتر عامری: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم از برگزاران این همایش ریاضی و همین طور از همه دوستان و عزیزانی که به این میز گرد تشریف آوردند و همچنین آقای دکتر رجالی که واقعاً زحمت زیادی برای برگزاری این میز گرد کشیدند، تشکر می‌کنم. همان‌طور که به هر حال  شاید از میز گردانتظار می رود باید  دو طرفه باشد و مباحثی گفته شود و بحث شود و شاید در ده دقیقه هم ما خیلی نتوانیم حق مطلب را ادا کنیم. فقط به این خاطر هست که یک سری نکاتی که خیلی شاید در رابطه با بحث چالش‌های ریاضی مهم باشد، ما به صورت فهرست وار بگوییم. آقای دکتر رجالی هم به بنده مأموریت داده‌اند که در رابطه با بحث دانشگاه فرهنگیان و تأثیر آن بر برنامه‌های آموزشی ،از جمله ریاضی یک سری نکات خیلی فهرست وار را خدمت شما بگویم. در حوزه آموزش، در حوزه تربیت معلم همه می‌دانیم که یک سابقه بسیار طولانی از بحث دارالمعلمین، دانش‌سراهای مقدماتی، تأسیس دانشگاه تربیت معلم، دانشگاه‎های تربیت معلم، دانشگاه تربیت معلم سبزه وار، دانشگاه تربیت معلم آذربایجان، دانشگاه شهید رجایی، این‎‌ها همه به هر حال طی سالیان متمادی شاید بیش از 8 تا9 دهه شکل گرفته‌اند و در آخر به دانشگاه فرهنگیان رسیدیم. چون بنده هم در آن زمان در جریان تأسیس این دانشگاه بودم، مخالفت‌هایی از جمله در وزارت علوم برای تأسیس این دانشگاه بود. چون دانشگاه‌های قبلی در واقع از مأموریت خودشان فاصله زیادی گرفتند و تنها کاری که نمی‌کردند تربیت معلم بود. که مهم‌ترین آن همان دانشگاه معروف تربیت معلم یا خوارزمی امروزی است. که به هر حال در ادامه به سمت تربیت دانشجو مثل سایر دانشگاه‌ها پیش رفت. با این استدلال وزارت علوم خیلی قبول نداشت که چنین دانشگاهی مجدداً تأسیس شود. به ویژه این‌که در یکی دو سال قبل از آن هم آموزشکده‌های فنی و حرفه‌ای توسط مجلس به وزارت علوم باز گشته بودند، که باز هم وزارت علوم موافق آن نبود و استدلالش هم این بود که اگر آموزش و پرورش می‌تواند در حوزه آموزش عالی فعالیت بکند، چه خوب بود که همان آموزشکده‌ها را حفظ می‌کرد که با هنرستان‌ها ارتباط تنگاتنگی داشتند. به هر حال در سال 1390 دانشگاه فرهنگیان توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی مجوز گرفت و یک سری اهدافی را هم تعیین کردند. که در بخش اهداف می‌بینیم که ماده دو اساس نامه دانشگاه فرهنگیان 5 هدف عمده دارد که از بحث تأمین و تربیت معلمان، مدیران، کارگران و پژوهشگران،  تربیت توانمند سازی نیروهای انسانی آموزش و پرورش، تسهیل فعالیت‌های آموزشی و پرورشی و ایجاد تحول و نوآوری در نظام تربیت معلم کشور، تغییر ، اصلاح وارتقاء روش‌های برنامه‌های آموزشی و پژوهشی تربیت معلم و پنجمین مورد هم زمینه سازی پژوهندگی و تقویت روحیه پژوهشگری بوده است.
خوب این اهداف رااگر ملاحظه کنید ،اهداف بسیار خوبی هستندو یک استدلالی که برای تأسیس دانشگاه فرهنگیان بود، این بود که به هر حال عده‌ای معتقد بودند که دانشگاه‌ها آن طور که باید و شاید وظیفه خودشان را در زمینه تربیت معلمان انجام نمی‌دهند. دانشگاه‌ها فعالیت‌های زیادی را دارند، فعالیت‌های پژوهشی، فعالیت‌های تحصیلات تکمیلی و گروه‌هایی هم فعالیت تربیت دبیر و یا معلم را انجام می‌دهند ،ولی کیفیت و ویژگی‌هایی که باید فارغ التحصیلان آن‌ها داشته باشند را متأسفانه ندارند. بنابراین گفته شد خوب است که یک دانشگاه ویژه با یک سری اهداف بسیار خوب و با یک سری امکانات به وجود بیاید ،که به طور تخصصی این کار را انجام بدهند. خوب تا این‌جا شاید اشکالی وارد نباشد ،اما همان طور که در ادامه می بینیم مثل بسیاری از برنامه‌های ما در واقع برنامه نیست، این‌ها بیشتر یک سری چشم انداز و یک سری اهداف است. به خاطر این مشخص نیست که ما این سری از اهداف را با چه برنامه‌ای و با چه اهدافی و با چه میزان بودجه باید انجام بدهیم. همان طور که در عمل دانشگاه فرهنگیان نشان داد که از زیرساخت‌ها، بودجه‌ها و امکانات لازم برای مأموریت جدید برخوردار نیست. یک نگاه گذرا نشان می‌دهد که حدود 98 الی 100  تا مرکز وابسته به این دانشگاه وجود دارند، که از سال 91 که عملاً شروع کرد تابه حال حدود 70 هزار دانشجو دارند و این دانشجویان چون اغلب شبانه روزی هستند، هزینه‌ای که به خود اختصاص می‌دهند معمولاً بیشتر از دانشجویان معمولی است. ظرفیت پذیرش را هم باز خود آموزش و پرورش بر اساس سندی که داشت پیش‌بینی کرده بود، که سالانه حدود 25 هزار نفر معلم از مقطع ابتدایی تا بالاترین سطح نیاز هست و بنابراین آموزش دانشگاه فرهنگیان باید هرچه زودتر این نیروها را تربیت بکند. همان طور که می‌بینید در سال 91 که اولین سال بود حدود 23 الی 24 هزار نفر دراین دانشگاه پذیرفته شدند. در سال بعد این عدد به 16 هزار نفر کاهش پیدا کرد. در سال 93 به حدود 10 هزار نفر و در سال 94 هم به حدود 5 هزار نفر رسید. فکر می‌کنم در سال 92-93 بود که جلسه‌ای در فرهنگستان علوم بود، در خدمت آقای دکتر عارف و برخی از دوستان هم آن‌جا حضور داشتند که بنده یک گزارشی مبنی بر این که این ظرفیت و این پذیرش دانشجو در این دانشگاه اصلاً متناسب با حداقل‌های استاندارد نیست،  ارائه دادم.  آن موقع هم تابستان بود که خیلی کاری نمی‌شد انجام داد. در کوتاه‌ترین مدت تصمیم گرفته شد که ظرفیت این دانشگاه کاهش پیدا بکند و این عدد 5000  شایداز این‌جا ناشی شده باشد. به هر حال الان 70 هزار نفر حتی اگر با نرم یک به بیست هم که حساب بکنیم به هر حال این چیز زیادی از نظر مدرس، نیروی آموزشی، کادر، امکانات، زیرساخت‌ها، فضاهای آموزشی، کتابخانه‌، دسترسی به اینترنت، بانک‌های اطلاعاتی و از این قبیل موارد را لازم دارد، که در حال حاضر این امکانات وجود ندارند. خود رئیس دانشگاه فرهنگیان هم معتقد است که باید یک مقدار پذیرش دانشجو را با احتیاط بیشتری پیش برد. شیوه‌های پذیرش هم در حال حاضر دو نوع هست که به سه نوع تبدیل شد. یکی دوره‌های پیوسته هست که افراد از دیپلم به صورت شبانه روزی وارد می‌شوند و دو برابر مدت تحصیل تعهد می‌دهند و بعد هم به استخدام آموزش و پرورش در می‌آیند. عده‌ای هم هستند که به شکل ناِپیوسته از کاردانی می‌آیند.
از سال 94-93 هم خوب به هر حال ما همیشه این طوری هستیم .اگر یک مرکز آموزشی از فوق دیپلم شروع بکند باید چند سال بعد وارد دوره‌های دکتری بشود و این مورد هم در دانشگاه فرهنگیان پیش آمد. از سال 94-93 بحث پذیرش دانشجوی ارشد انجام گرفت و الان هم که من پی گیری می‌کردم ،برای سال آینده هم در حدود7 الی 10 رشته باز دانشجوی ارشد جدید گرفته می‌شود. رشته‌ها هم که از دبیری شیمی راهنمایی، مشاوره، زیست شناسی و فیزیک و ریاضی و زبان و ادبیات هستند.
اولین گروه فارغ التحصیلان این دانشگاه هم در سال آینده وارد آموزش و پرورش می‌شوند. بیشتر فکر کنم در مقاطع ابتدایی حدود 10 هزار نفر هستند ،که اولین خروجی‌ها خواهند بود. چه خوب بود قبل از ورود یک گروه تخصصی بحث اعتبار سنجی روی این فارغ التحصیلان انجام می‌داد. خانم دکتر غلام آزاد به برخی از استانداردها اشاره کردند. فقط بحث معلومات نیست. بحث روش‌های یاددهی و یادگیری که امروزه مهم‌ترین عامل در آموزش هست، که به این‌ها هم باید توجه کرد.
چالش‌ها هم زیاد است .من فقط به برخی اشاره می‌کنم. یکی بحث زیرساخت‌ها بود که اشاره شد. کمبود فضا، امکانات، کتابخانه، منابع اطلاعاتی،  نیروی انسانی، کمبود شدید هیئت علمی ویژه، اعضای هیئت علمی هم که جذب می‌شوند باید یک سر و گردن از افراد دیگر بالاتر باشند. ما پیشنهاد دادیم که از فارغ التحصیلان بسیار خوب دانشگاه‌ها در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری هم که الان هم جویای کار هستند می‌توانند در این‌جا استفاده کنند. بحث بعدی شاخص‌ها و استانداردهاست، که هیچ‌گونه شاخص سازی و استاندارد سازی در رابطه با بحث‌های درون داد، فرآیند، برون‌داد و پیامدها هنوز انجام نشده است و عدم تعاملات علمی با دانشگاه‌های کشور، ما دانشگاه‌های 80 ساله، 40 ساله، 30 ساله و غیره داریم ،که در همه استان‌ها هستند و می‌شود از تجارب آن‌ها استفاده کرد. به جای این‌که دانشگاه بخواهد از پایه شروع کند، از همین دانشگاه‌ها بیاید استفاده بکند. منتها با دانشگاه‌ها بیاید در بحث نظارت و آموزشی وارد قرارداد بشود و تعاملات بین المللی هم که لازم هست و مشکلات ساختاری و بودجه و تشکیلات هم هست. وقت من تقریباً تمام است. خلاصه من فکر می‌کنم باید حتماً همه، هم وزارت علوم و هم دانشگاه‌ها در مقابل دانشگاه فرهنگیان مسئولیت داشته باشند. آن بلایی که سر دانشگاه آزاد آمد ،این‌جا پیش نیاید. که آن را طرد کنند و بعد ما مجبور شویم که هم مدرکش را بپذیریم و بسیاری از بحث‌های بعدی آن پیش آید.
چه بهتر است که دانشگاه فرهنگیان را همه کمک بکنند. به ویژه که در این 31 استان حداقل ما 31 دانشگاه جامع داریم که در همه زمینه‌ها مثلاً در بحث ریاضی ما در همه استان‌ها حتی در دوره‌های دکتری هم دانشجو تربیت می‌کنند. چه خوب است حتی در همین یزد مرکز تربیت دانشگاه فرهنگیان یزد ،بیاید در بحث تربیت نیروهایش از دانشگاه یزد استفاده کند.
چندتا پیشنهاد هم هست.

1- کاهش پذیرش دانشجو تا رفع کمبودها و رسیدن به آن توانمندی‌ها و رسیدن به نقطه بلوغ
2- عدم پذیرش دانشجو به ویژه در رشته‌های تحصیلات تکمیلی
(هنوز خروجی‌های این گروه مشخص نیست و ارزیابی نشده است. کیفیت سنجی نشده است و وارد دوره‌های ارشد شده اند!)
3- استخدام اساتید
این مهم‌ترین کمبود هست که به هر حا ل باید انجام بشود و امکانش نیز وجود دارد. به ویژه فارغ التحصیلان بسیار خوبی، رتبه‌های اول و دوم و سوم و چهارم داریم که بیکار هستند.
4- تدوین برنامه‌های کیفی دانشگاه
5- همکاری مستمر با دانشگاه‌های مادر و استفاده از تجارب آن‌ها
6- امکان استخدام فارغ التحصیلان توانمند و واجد شرایط سایر دانشگاه‌ها

آن بحث انحصار در استخدام فکر می‌کنم چیز خوبی نیست. در واقع یک سوپاپ اطمینانی می‌دهد که هرکس وارد این دانشگاه شد ،در آینده معلم و دبیر خواهد شد و همان طور که گفتم با توجه به آن خلأ بین 10 هزار و 25 هزار نفر خوب هست که همان شیوه‌ای که قبلاً بود فارغ التحصیلان خوب را فراخوان بکنند، ارزیابی بکنند و استخدام بکنند و چه خوب است بعداً این دو گروه با هم مقایسه بشوند. آن دانشجوها هم می‌آمدند در طول دوره 6-5 ماهه دروس علوم تربیتی را می‌خواندند و وارد آموزش و پرورش می‌شدند و تا جایی  که من می‌دانم خیلی از دانشجوهای خوب و مستعد هم می‌آمدند.ولی الان این کار ممکن است یک چرخه بسته ایجاد کند. افرادی می‌آیند، وارد می‌شوند و به هر حال این‌ها فردا به عنوان دبیر اگر خدای نکرده کیفیت پایینی داشته باشند. انشالله که به این صورت نیست ،چون ارزیابی نشده است .ولی اگر این‌ها ضعیف باشند دوباره دانش‌آموزهای ضعیف خواهیم داشت و یک چرخه کاملاً معیوبی را رقم خواهند زد. انشالله که به این صورت نباشد.
من تشکر می‌کنم که به عرایض بنده توجه کردید. از آقای دکتر رجالی هم که چند دقیقه به من بیش‌تر وقت دادند تشکر می‌کنم. متشکرم.

آقای دکتر رضایی: من فکر می‌کنم که قبل از این‌که بخواهم ادامه بدهم، با اجازه آقای دکتر خیلی کوتاه صحبت کنم. به این خاطر که این قسمت میزگرد قرار بود که به بررسی مشکلات و چالش‌های پیش رو و چشم اندازی که در این بحث داریم، اختصاص دهیم. واقعیت این هست که بسیاری از کسانی که در این جمع هستند فکر می‌کنم با دغدغه‌هایی که این‌جا مطرح شده آشنایی دارند یا حتی بهتر هست بگویم که لمس می‌کنند. موضوعی که قرار بود صحبت کنیم بحث معضلات موجود و چشم انداز آینده‌ای هست که داخل دانشگاه فرهنگیان یا کلاً به این رویکردی که برای تعلیم و تربیت هست پیش روی ما قرار دارد. خیلی از صحبت‌ها را آقای دکتر عامری به آن‌ها اشاره کردند. بعضی از مباحث در همان سیر تاریخی که در تربیت معلم ایران در حدود 150 سال گذشته بوده اشاره شد و خانم دکتر غلام آزاد در مورد استانداردهایی که در سطح جهانی یا بهتر هست بگویم روندی که در تربیت معلم در سایر کشورها هست توضیح دادند.
اگر بخواهم خلاصه عرض کنم، چند مورد معضل خاصی است که می‌توان روی آن دست گذاشت و شاید آشنا هم باشند. واقعیت این هست که درگیری زودهنگام دانشجو معلمانی که دارند تحصیل می‌کنند یک معضل خیلی خیلی جدی هست. به دلایلی ارتباط من با دانشگاه فرهنگیان از نزدیک بیشتر شده است. هم در فضای دانشجویی و هم در فضای دفتر مرکزی دانشگاه صحبت‌هایی شد و یکی از چیزهایی که به نظر خیلی مهم و چشم‌گیر است، بحث استادان دانشگاه و نحوه و کیفیت تأمین نیروی انسانی هست که دکتر عامری به آن اشاره کردند و موضوعی هست که یک سوال خیلی جدی را پیش می‌آورد که ما الان تقریباً در هر شهری دانشگاه‌هایی داریم که رشته ریاضی دارند، حالا به طور خاص به رشته ریاضی نگاه می‌کنیم. پس چه ضرورتی دارد که دوباره یک مرکزی را به این عنوان تأسیس بکنیم. بالفرض هم که بخواهیم مسیر را در این جهت طی کنیم و بخواهیم که از تجارب دانشگاه‌های دیگر استفاده کنیم و بخواهیم این تجارب را در یک فضای آموزشی دیگری منتقل کنیم. مضاف بر این که من می‌گویم درگیری زود هنگام دانشجو معلمان با مسائل کاری، در برخورد با دانشجوهایی است که در این دانشگاه هستند. دانشجویانش خیلی سریع درگیر بحث‌های معلمی می‌شوند، قبل از این‌که اصلاً معلم باشند. قبل از این‌که اصلاً دانش آموخته باشند، با مسائلی روبه‌رو می‌شوند که به‌عنوان یک معلم باید بدانند چه رویکردی باید داشته باشند. تأکید من در مورد رشته ریاضی به طور خاص است. به‌طور خاص می‌خواهم توجه شما را به تدوین برنامه جلب کنم. چند موردی که در ادامه به آن‌ها می‌رسم. دانشگاه فرهنگیان برای درس‌هایش سه رده درس در نظر گرفته است. درس‌هایی تحت عنوان PK (professional knowledge)، CK(content knowledge) درس‌های دانش محتوایی و PCK (Pedagogical content knowledge)، که این اصطلاحات، اصطلاحات آشنایی در حوزه تربیتی هستند. اگر بخواهیم به ترجمه کلاس درسی و برنامه اشاره بکنیم حدود 50 واحد درسی ریاضی در نظر گرفتند، نزدیک به 70 واحد تربیتی برای این رشته در نظر گرفته‌اند و حدود 30 واحد تعلیم و تربیت در نظر گرفته‌اند. یعنی الان دانشجو رشته ریاضی ما کمی بیش از 50 واحد درس ریاضی می‌گیرد و فارغ‌التحصیل می‌شوند. بد نیست به شما بگویم در این برنامه، برای مثال درسی مانند آنالیز ریاضی یک درس دو واحدی است، یا درس جبر یک درس دو واحدی است. این موارد چیزهایی هستند که می‌توان با جزئیات بیشتر بررسی شود و پیش‌نیازهایی که برای آن طراحی کردند و کارهایی که کردند را ببینیم. اما واقعیت این هست که در برنامه‌ریزی این رشته یک سوال خیلی جدی پیش می‌آید، چرا دوباره باید چرخ را اختراع کنیم؟ بالاخره رشته ریاضی تعریف خودش را دارد و همان‌طور که خانم دکتر غلام‌آزاد هم گفتند فارغ‌التحصیلان رشته ریاضی می‌توانند اگر علاقه‌مند به دوره دبیری هستند به دانشگاه فرهنگیان فرستاده شوند و در یک دوره دو ساله بحث‌های مربوط به واحدهای تربیتی و واحدهای پداگوژی را درتناسب کار خودشان ببینند. این درگیری زود هنگام دانشجو معلمان خیلی آن فضای رقابتی و به چالش کشیدن دانش ریاضی بچه‌ها را کم رنگ می‌کند و از این فضا فاصله می‌گیرند. اگر بخواهد این برنامه اجرا شود، من می‌توانم به‌عنوان چشم اندازی که در آینده ترسیم می‌کند ببینیم که معلمانی داریم که برچسب ریاضی دارند، ولی ریاضی زیادی نمی‌دانند و مسئله‌ای که پیش می‌آورد این هست که ما معلمانی تربیت خواهیم کرد و روحیه پژوهشگری که مورد توجه برنامه‌ریزهای اولیه بوده است در آن‌ها خیلی کمرنگ است.
صرف نظر از رشته معلمی اگر بخواهیم احراز یک پست برای یک فرد را در نظر بگیریم حداقل باید 4 شاخص تقریباً مجزا را در نظر بگیریم. اول آموزشی است که آن فرد در آن رشته دیده است،که می‌تواند همان تحصیلات باشد. دوم دوره‌های حرفه‌ای است که برای آن رشته می‌بیند. در مورد همین دانشگاه فرهنگیان و دوره‌های مرتبط با آن می‌تواند مورد توجه باشد. سوم مهارت‌های خاص هست که باید برای آن کار پیدا کنند. این پارامترها برای رشته معلمی معنی خاص خود را دارد. برای مثال می‌توان آن را در دوره‌های ضمن خدمت دنبال کنیم یا در تعاملی که معلمان در گروه‌های کاری با همدیگر دارند، مانند اتحادیه و انجمن معلمان و غیره، به ارتقای این مهارت‌ها می‌انجامد. نهایتاً توانایی‌های فردی و ویژگی‌هایی که در یک فرد هست. یک نفر سخنران خوبی هست. یک نفر می‌تواند ارتباط اجتماعی قوی در کلاس برقرار کند و بسیاری از ویژگی‌های دیگر که بعضی از این موارد چیزهایی هستند که باید در جریان آموزش و یادگیری یک معلم، در جریان تعلیمی که یک معلم می‌بیند باید یک زمینه‌ای داشته باشد و ارتقا پیدا کند. بعضی از موارد را می‌توان آموزش داد و ارتقا داد. ما الزامی نداریم که تمام دانش‌آموزان 17 ساله، 18 ساله ما از الان تصمیم بگیرند که آیا معلم هستند یا نه. شاید شما کسانی را بشناسید که خیلی علاقه‌مند به معلمی نبودند، ولی بعدها از معلمان بسیار خوب شدند و ممکن است گروه معدودی را هم بشناسیم که با عشق به معلمی شروع کردند، ولی بعداً دیدند که به معلمی علاقه‌مند نیستند. این علاقه بعدها به دلایل مختلف شکل می‌گیرد. تجربه ملموسی است که افراد دارند. در حال حاضر، چنین فرصتی را از افراد می‌گیریم و اجازه نمی‌دهیم که این اتفاق بیفتد. اتفاقی که همین الان در دانشگاه فرهنگیان دارد می‌افتد، حضور طیف وسیعی از رتبه‌های کنکوری در یک کلاس درس هست. من در یکی از واحدهای دانشگاه فرهنگیان رتبه سه رقمی صد و اندی را در کنار رتبه پنج رقمی دیدم. به این خاطر که یکی با توجه به منافع استخدامی و وضعیت معیشتی که تأمین شده است در دانشگاه فرهنگیان ثبت نام می‌کند. اما در فاصله زیادی افراد دیگری این کار را نمی‌کنند. رشته‌های دیگری نظیر مهندسی و غیره رفته‌اند و این لیست تا انتها رفته است تا بالاخره در آن آخرهای لیست کسانی هم بوده‌اند و قبول شده‌اند که این اتفاق خیلی اتفاق ناخوشایندی است. نمی‌دانم تا به حال شما تجربه تدریس در کلاس‌هایی را داشته‌اید که طیف وسیعی از توانایی‌های علمی در کنار همدیگر می‌نشینند. من کنکور را به عنوان شناساندن توانایی‌های علمی نمی‌بینم ولی یک چیزی هست که به نظر می‌رسد، بعد از رتبه بیست هزار، اکثر دانش‌آموزان درس ریاضی را با درصد منفی وارد دانشگاه شده‌اند و این به معنا آن هست که خیلی فاصله بین دو رتبه سه رقمی و پنج رقمی هست، و یک طیف ناهمگون می‌سازد. سوالی که باید همیشه در ذهنمان باشد، این هست که ما در دوره‌ای یک سیستم متمرکز برای جذب در دانشگاه تربیت معلم و در مراکز تربیت معلم داشتیم. این سیستم به دلایل مختلفی کنار گذاشته شد. چه تغییری در بافت جامعه یا بهتر هست بگوییم در رویکردهای جامعه پیش آمده است که دوباره داریم برمی‌گردیم و می‌خواهیم این کار را متمرکز کنیم؟ و سوال حساس‌تر با توجه به صحبت‌های خانم دکتر غلام‌آزاد، این هست که احتمالاً کیفیت تدریس معلمان یعنی در یک استاندارد یا در جایی اندازه‌گیری شده است و حالا می‌خواهد در دانشگاه فرهنگیان پیاده شود. آیا این استاندارد منتشر شده است؟ آیا استاندارد خاصی و یا ویژگی خاصی برای توانایی یک معلم پیش‌بینی شده است؟
فکر می‌کنم دست آخر بد نیست که ارتباطش را با این جلسه در این کنفرانس مطرح کنیم. صحبتی که فکر می‌کنم آقای دکتر رجالی به آن اشاره کردند و حالا من با تاکید می‌گویم این که جامعه ریاضی نسبت به اتفاقی که دارد می‌افتد چندان عکس‌العملی نشان نمی‌دهد. یعنی چندان نگاه نمی‌کند که چه اتفاقی دارد می‌افتد. من می‌گویم جامعه و نمی‌گویم افراد، به هر حال افراد زیادی هستند که سر این موضوع حساس هستند به ویژه آقای دکتر رجالی که این میزگرد را پیش‌بینی و طراحی کردند و دنبال می‌کنند. این عدم‌توجه جامعه ریاضی به معنی سکوت، علامت رضاست، دارد پیش می‌رود. انگار که در سایه رضایت پنهان جامعه ریاضی، این تحول دارد رخ می‌دهد. در حالی که باز هم با صحبت‌هایی که بزرگواران در جلسه مطرح کردند، ما آینده چندان دوری نداریم که دیگر در دانشگاه‌هایی غیر از دانشگاه فرهنگیان دانشجوهای خوب به رشته ریاضی نیایند. چون یکی از دورنماها و چشم اندازهایی که برای خودشان در شغل بعد از فارغ‌التحصیلی می‌دیدند، معلمی بود و این شغل را دیگر نخواهند داشت. اما معلمان ما کسانی خواهند شد که در محیط‌های بسته و جدا از جامعه علمی و محافل علمی تحصیل کرده‌اند و نمی‌شود این افراد را به عنوان کسانی که در تعامل با محیط علمی بودند نگاه کرد. من خیلی بدبینانه دارم نگاه می‌کنم و تا حدی هم به عمد دارم بدبینانه نگاه می‌کنم، به این خاطر که می‌خواهم آن حساسیت‌ها پر رنگ شود.
موضوع متفاوتی نیز هست: دو چشم‌انداز وجود دارد، یکی چشم انداز انحصاری هست که آقای دکتر عامری اشاره کردند ،که چنین چیزی را درنظر نیست و انشالله که این موضوع پررنگ‌تر شود. و دیگری می‌تواند برنامه کارشناسی ریاضی باشد، برنامه مصوبی که قابلیت تغییر دارد انتخاب شود. به عبارت دیگر، این برنامه به اضافه یک دوره دو ساله تخصصی با تمام ملاحظاتی که آموزش و پرورش و استانداردهای معلمی ممکن است لازم داشته باشد. در یک دوره دو ساله تمام معلمان ریاضی، در آینده‌ای نه چندان دور، همگی کارشناس‌های ارشد تدریس ریاضی باشند. یعنی کسانی که با مدرک کارشناسی‌ارشد تدریس ریاضی به استخدام آموزش و پرورش در آیند. در دوره تدریس ریاضی قرار نیست کسی پایان‌نامه بنویسد. رشته‌ آن‌ها رشته آموزش محور هست و پژوهشی نیست و کارشان پژوهشی نیست بلکه آموزشی هست. البته شاید خیلی از معضلات و مسائل معیشتی و آن چیزی که از آن به‌عنوان کرامت معلمی نام برده می‌شود، ممکن است در چنین برنامه‌ای بهتر حفظ شود و در عین حال ارتباط‌های علمی حفظ شود و انشالله ارتقای مهارت‌ها در لابلای این بحث باشد. فکر می‌کنم بعد از گفتگویی که آقای دکتر رجالی هدایت می‌کنند، اگر فرصت باشد می‌توانیم روی تک تک این نکات وارد بشویم و بحث دقیق‌تری انجام دهیم. در خدمتتان هستم.
آقای دکتر  رجالی: خیلی متشکرم، ما 20 دقیقه بیش‌تر از زمان برنامه ریزی شده صحبت کردیم .اما چون من دیدم تعداد جمعیت هم کم است، خودمان را هم جزء جمعیت آوردیم و آن وقتی که گرفتیم از وقت جمعیت بود. لطفاً سوالات خود را مطرح کنید. ما در خدمت شما هستیم.
یکی از حاضرین: بسم الله الرحمن الرحیم. ضمن عرض سلام و خوش آمد گویی خدمت تمام معلمان عزیز و حضار محترم. من سوالی که داشتم آقای دکتر در رابطه با چالش‌هایی است که در استان یزد در رابطه با ریاضی به وجود آمده است. استان یزد در این چند سال گذشته در کنکور رتبه‌های خیلی خوبی را آورده است. امسال 4 تا رتبه تک رقمی داشته است. دو سال قبل 4 رتبه تک رقمی در رشته علوم تجربی داشته است. ولی علی رغم این موضوع وقتی که بررسی می‌کنیم، تجزیه و تحلیل می‌کنیم می‌بینیم دانشجویی که رشته الکترونیک دانشگاه یزد یا دانشگاه‌های خوب قبول می‌شود و از بچه‌های یزد هست درصد ریاضی بالایی در کنکور نزده است. ببینید باید به این موضوع پرداخته شود. چرا باید چنین اتفاقی بیفتد. ببینید آمار که می‌گیریم  زمانی که موارد تجزیه و تحلیل شده است، ما می‌بینیم حداکثر 20% الی 25% و نهایتاً 30% ریاضی زده اند. چرا باید به این صورت باشد؟ در صورتی که در سال‌های گذشته مثلاً ریاضی 70  الی 85%  ممکن بود به خودش اختصاص بدهد. نقش خانه ریاضیات در کلیه استان‌ها چی هست؟، چگونه می‌تواند فعالیت بکند؟، کجا نقش آن‌ها مشخص می‌شود؟، انجمن ریاضی نسبت به این موضوع باید توجه خاطر داشته باشد یا نباید داشته باشد؟ فقط به مسائل تحصیلات تکمیلی، مسایل پژوهشی و مسائل غیره پرداخته نشود. در سال‌های گذشته که انجمن ریاضی نسبت به وضعیت معلمان و غیره توجه می‌کرد ،چرا الان توجهی ندارد؟ این‌ها مسائلی هست که شاید به جامعه ریاضی ایران از جمله استان یزد کمک اندکی بتواند بکند. خیلی ممنونم.
یکی از حاضرین: سلام علیکم. خسته نباشید. در مورد مطالبی که آقای دکتر در مورد دانشگاه فرهنگیان فرمودند. اولاً من خدمت شما عرض کنم که من خودم دانش‌آموخته‌ی یکی از دانشگاه‌های بسیار قوی، دانشگاه تربیت معلم هستم. اساتید من آقای دکتر اسماعیل بابلیان که من با ایشان درس آنالیز عددی گرفته بودم و آقای دکتر قاسمی در این همایش حضور دارند. دانشگاه بسیار خوبی بود. معلمانی که از دانشگاه تربیت معلم تربیت می‌شدند واقعاً خوب بودند و حرف برای گفتن داشتند. بازار دستمان بود. خود دانشگاه تربیت معلم چندین سال جنگید تا اسم تربیت معلم را از روی دانشگاه بردارد و اسم خوارزمی را  روی دانشگاه بگذارد. که این کار خوب یا بدی بود را من نمی‌دانم. در مورد دانشگاه فرهنگیان هم دقیقاً آن چارت کاری که در دانشگاه تربیت معلم سابق بود در آن جا اجرا می‌کنند. من با این دانشگاه کار می‌کنم. البته از این‌که شما می‌فرمایید آنالیز دو واحد است به هیچ وجه به این صورت نیست. آنالیز چهار واحدی می‌گذرانند. ترم قبل آنالیز یک و آنالیز دو چهار واحد بود. 146 واحد درس می‌گذرانند. دقیقاً ساختار دانشگاه تربیت معلم سابق را با تمام اصولی که هست ،دارند اجرا می‌کنند. البته در مورد تدریس که شما می‌فرمایید بله واقعاً حیف است .ما اساتید به این خوبی و دانشمند در ایران داشته باشیم و دانشجویان رشته ریاضی ما از آن‌ها بهره نبرند. از این بابت بله واقعاً ضعف دارد. در مورد استاندارد معلمی که شما می‌فرمایید استانداردهای معلمی را مگر دانشگاه‌های دیگر رعایت می‌کردند. که الان بگوییم که دانشگاه فرهنگیان استانداردها را رعایت نمی‌کند. غیر از دانشگاه تربیت معلم که بر اساس یک سری اصولی کار می‌کرد ،بقیه دانشگاه‌های ما واقعاً استانداردهای معلمی را رعایت نمی‌کردند. یعنی دانش‌آموخته‌ای که از دانشگاه شریف بیرون می‌آید معلم خوبی نمی‌شود ،ولی ریاضی‌دان خوبی می شود. خدا دکتر فرزانه را بیامرزد. من یادم می‌آید ما را پای تابلو می‌بردند وبه ما نوشتن یاد می‌دادند. می‌گفتند شما طریقه نوشتن ریاضی باید یاد بگیرید. واقعاً در دانشگاه‌های دیگر چنین اتفاقی نمی‌افتد. ولی خوب من تایید نمی‌کنم که دانشگاه فرهنگیان دانشگاه بسیار قوی هست. اما زیر رتبه 5 هزار پذیرش انجام می‌شود. یعنی رتبه بالای 5 هزار ورودش به دانشگاه فرهنگیان امکان پذیر نیست. خوب ما اگر انجمن ریاضی در این مورد حساس شده است ،ما واقعاً خوشحال هستیم. چرا د رمورد تدریس ریاضی این قدر حساس نیستند. واقعاً بازار تدریس در دست کیست؟ واقعاً آدم شرمند می‌شود در تلویزیون یک سری مطالبی درس داده می‌شود که گفته می‌شود ،این مطلب مربوط به دانش‌آموزان خاص هست. این مطلب برای اساتید خاص هست. یک دانش‌آموخته‌ی شیمی چرا باید تدریس کنکور در تلویزیون انجام بدهد. این‌جا چرا انجمن ریاضی وارد نمی‌شود؟ اگر از 85% تست ریاضی الان روی 45% می‌آید ،به این خاطر هست که کتاب‌های ما وضعیت بدی دارد. چرا اساتید ما آقای دکتر بیژن زاده، آقای دکتر اسماعیل بابلیان که در نوشتن کتاب‌ها دخالت داشتند ،چرا الان نیستند؟ آقای دکتر رجالی شما چرا الان در گروه علمی آموزش و پرورش تشریف ندارید؟ چرا انجمن ریاضی در این کار دخالت نمی‌کند؟ من با دانش‌آموز و دانشجو درگیر هستم و در هر دو بخش تدریس می‌کنم. الان قدرت توانایی دانش‌آموزان ما بسیار پایین آمده است. یعنی یک دانش‌آموز که الان وارد دانشگاه می‌شود ،نمی‌تواند ده خط ریاضی را پشت سر هم بنویسد و این قدرت را کتاب‌های درسی ما به دانش‌آموز نداده است. آقای دکتر شما کتابی را که برای دیفرانسیل تالیف کرده بودید ،چرا باید چندین بار عوض شود و تغییراتی در آن ایجاد شود که به طور مثال شما مبحث دنباله را در کتاب دیفرانسیل بخوانید ،آیا آن را به عنوان یک فصل کتاب به عنوان فصل دنباله قبول می‌کنید؟ با این مطالب به هم ریخته که در آن هست. نه مسائل افقی و نه مسائل عمودی در آن رعایت نشده است. من فکر می‌کنم انجمن ریاضی دراین قسمت با آقای دکتر ممقانی هم صحبت می‌کردم خدمتشان عرض کردم گفتم آقای دکتر بیایید از پایه به این موضوع بپردازید. خیلی متشکرم.
آقای دکتر قاسمی: بسم الله الرحمن الرحیم. من اول درارتباط با دلایل تغییر نام دانشگاه تربیت معلم که همکار عزیزمان مطالبی فرمودند خدمتتان عرض کنم. از 15 سال قبل دانشگاه تربیت معلم یک نام بی‌مسمی شده بود و وزارت آموزش و پرورش با تأسیس دانشگاه شهید رجایی و تقویت مراکز تربیت معلم دیگر نیازی به دوره‌های دبیری دانشگاه تربیت معلم نداشت. یکی پس از دیگری رشته‌های دبیری ما تعطیل شد و آخرین رشته که ریاضی بود هر سه چهار سال یک بار به ما می‌گفتند 50 تا دانشجو دبیری پذیرش داشته باشید و بعد دو مرتبه قطع می‌شد ،یک دوره می‌پذیرفتیم. شما می‌دانید که عدم تداوم دوره چه مشکلاتی را برای دانشکده ایجاد می‌کند. به هر حال در نهایت به این دلیل بود که ما طی جلسات متعدد که با مسئولین نظام داشتیم، با آن‌هایی که در هر حال دست اندر کار در شورای عالی و وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش بودند، به این نتیجه رسیدیم که به سمت تغییر نام برویم. چرا که به نام تربیت معلم متاسفانه دانشجویان خوبی وارد دانشگاه ما نمی‌شدند و فکر می‌کردند که ما هم یکی از همان مراکز تربیت معلم وابسته به وزارت آموزش و پرورش هستیم. چون متاسفانه یک مرکز تربیت معلم هم در خیابان شهید مفتح تهران بود که خیلی از افراد دانشگاه تربیت معلم را با آن مرکز تربیت معلم اشتباه می‌گرفتند. به هر حال نتیجه این رفتار و این عملکرد مسئولان آموزشی کشور باعث شد که دانشگاه با سابقه‌ای که از ابتدای تأسیسش رسالت تربیت معلم و تربیت دبیر را بر عهده داشت ،در نهایت به این نتیجه برسد که نام تغییر پیدا کند. خواست خود ما نبود. چندین بار با برخی از مسئولین صحبت داشتیم. صراحتاً به من و آقای دکتر متقالچی که پیششان رفته بودیم می‌گفتند تعجب می‌کنیم شما چرا اینقدر اصرار دارید که اسم این دانشگاه عوض شود. آخر می‌دانید که تربیت معلم چقدر در کشور مهم است. چه رسالت مهمی دارد. شما چرا به این رسالت مهم توجه نمی‌کنید؟ و ما هم جوابمان این بود که مسلم است که ما می‌خواهیم تربیت معلم بمانیم ولی ما که معلم تربیت نمی‌کنیم. 15 سال است که آموزش و پرورش دیگر فارغ التحصیلان ما را هیچ تعهدی د رقبال استخدامشان ندارد و حتی وقتی ما می‌گوییم ما برنامه دبیری ارائه می‌کنیم ،در جواب می‌گوید ما هیچ تعهدی برای استخدام نداریم. اما از آن طرف با فارغ التحصیلان شهید رجایی و مراکز تربیت معلمشان قرار داد می‌بندند. از روز اول این افراد مستخدم وزارت آموزش و پرورش می‌شوند و تحصیلشان را با انگیزه خوبی شروع می‌کنند. در هر حال به این دلایل بود و ما از این بابت راضی نیستیم و ما را مجبور کردند که تغییر نام را تقاضا بکنیم و پشتیبان آن باشیم. من تصورم بر این بود که در این جلسه یک مقدار چالش‌های آموزش ریاضی مدرسه‌ای هم بحث می‌شود، در گزارشاتی که بعضی از همکاران دادند، البته گزارش چالش دانشگاه فرهنگیان هم مطرح شد ،ولی در حقیقت این چالش‌هایی که ما در آموزش ریاضیات مدرسه‌ای داریم انتظار داشتم که بحث شود و من چند مورد از آن را الان ذکر می‌کنم.
آقای دکتر رجالی: آقای دکتر اجازه می دهید، چالش‌های ریاضیات مدرسه آنقدر فراوان هست که باید 100 تا میز گرد برای بیان آن ها برگزار کنیم. شما خودتان برای آن سمینار (سمینار علوم ریاضی و چالش‌ها) تشریف دارید. من فکر می‌کنم که ما آمدیم باریک فقط مسأله تربیت معلم را الان در این میز گرد مطرح کردیم. اگر بخواهیم همه مسائل را مطرح بکنیم فکر نمی‌کنم در عرض دو ساعت بتوان به جمع بندی رسید.

آقای دکتر قاسمی: مقصود شما این هست که ما در این میز گرد ،فقط به مسأله تربیت معلم می‌پردازیم.

آقای دکتر رجالی: در این‌جا فقط مسأله تربیت معلم ریاضی بود که باید بحث می‌شد.

آقای دکتر قاسمی: به هر حال در رابطه با تربیت معلم ریاضی به نظر من تصویب دانشگاه فرهنگیان بسیار کار خطایی بوده است. در آینده آثار سوء این کار ظاهر خواهد شد. نه به نفع آیندگان خواهد بود و نه به نفع خود مسئولان آموزش و پرورش است. این کار چالش‌های زیادی را برایشان بوجود می‌آورد. در حال حاضر به خاطر مساله شغل یابی عده زیادی با رتبه‌های خوب جذب دانشگاه‌های فرهنگیان می‌شوند، دانشگاه فرهنگیان توان آموزش خوب این دانشجویان ورودی را ندارد و بعد از مدتی سرخوردگی برای دانشجویان بوجود می‌آید. کما این‌که با یکی از نمایندگان مجلس من صحبتی داشتم و نگرانی خودم را از دانشگاه فرهنگیان مطرح کردم ،در جواب گفتند که شما از آن بعد نگران هستید و من از بعد دیگری نگران هستم. من از این بعد نگران هستم که رتبه‌های خوب به دانشگاه فرهنگیان می‌روند ،در حالی‌که دانشگاه فرهنگیان توان آموزش خوب این افراد را ندارد و این هست که برای ما در آینده بیشتر چالش ایجاد می‌کند. به هر حال این مساله به اصطلاح معلمان تستی تربیت کردن خودش یک چالش است. الان بسیاری از معلمانی که دارند تربیت می‌شوند ،چون احساس نیازی به مفهومی کار کردن  نمی‌کند ،لذا خودش هم به سمت معلم تستی شدن، معلم کنکوری شدن، معلمی که شگرد حل مساله را به صورت تستی یاد می‌دهد رفته است و این‌ها هم چالش‌های تربیت معلم ریاضی هست که بایستی به بحث گذاشته شود. تبلیغات سوء تلویزیونی دارد داوطلبان ریاضی ما را به چه سمت و سویی سوق می‌دهد. دانشجوی ما می‌گوید که من از دبیرستان که آمدم تصور نمی‌کردم که رشته ریاضی اثبات هم دارد. حالا ما وارد دانشگاه شده‌ایم و شما از ما اثبات می‌خواهید. خوب معلمان ریاضی ما چگونه این دانش‌آموزان را تربیت کرده‌اند؟ که این چنین تصوری در ذهن دانشجوی ما ایجاد شده است. این موارد چالش‌های تربیت معلم ریاضی است که بایستی به این موارد هم توجه شود. البته در این زمینه‌ها حرف و حدیث زیاد هست و من بیشتر از این مزاحمتان نمی‌شوم.
آقای دکتر رجالی: من دلم می‌خواهد از دانشجویانی که در جلسه تشریف دارند نظراتشان را بگویند چون
وجود دانشگاه فرهنگیان، تاثیری روی رشته‌های ریاضی می‌گذارد و یک زمینه استخدامی و شغلی دانشجویان را هم تحت الشعاع قرار داده است. من دوست دارم که از محضر دانشجویان هم استفاده کنیم.
یکی از حاضرین: بسم الله الرحمن الرحیم. لازم می‌دانم که به سهم خودم که جزئ یکی از برگزار کنندگان بودم ،از زحمات آقای دکتر رجالی و دقتی که داشتند و در حقیقت به من یاد دادند که چگونه می‌شود بعضی از کارها را پی گیری کرد و مدیریت داشت. واقعاً از زحمات ایشان لذت بردم. یک فیلسوف روس هست که جمله‌ای دارد که می‌گوید شما با خواندن کتاب‌های یک دانشمند نمی‌توانید به علم آن دانشمند پی ببرید. باید با او همراه شوید و درست عین آن کاری که انجام می‌دهد را شما هم انجام دهید. در بین علمای حوزه‌های علمیه این مطلب را نعل به نعل به دنبال استاد رفتن تعبیر می‌کنند. خوب در جایی که شما یک استاد خوب نداشته باشید، چطور می‌توانید دانشجو و محصل خوب تربیت بکنید؟ وقتی کسی مانند آقای دکتر دواز در دانشگاه یزد هستند، کسی که زیر دست ایشان تربیت می‌شود بهتر می‌تواند ریاضیات را درک بکند ،یا کسی که فرض بکنید کسی مانند من که تازه فارغ التحصیل شده باشم؟ شاید گفتن این کلمه بار سنگینی داشته باشدکه چه کسی صلاحیت تربیت معلم را دارد؟ باید به این سوال جواب بدهیم. خیلی ممنونم.
یکی از حاضرین: سلام. سوالی که من دارم در ادامه صحبت‌های آقای دکتر قاسمی است که چرا رویکرد آموزش و پرورش با تربیت معلم متفاوت است؟  چند نمونه از آن را من می‌گویم. آقای دکتر رضایی گفتند که تربیت معلم تربیت کردن نیرو برای تدریس است .ولی از آن طرف آموزش و پرورش هیچ علاقه‌ای برای استخدام نیروی تدریس ندارد و رویکردش به سمت غیر دولتی کردن مدارس است و حالا دلایل خاصی هم دارد. به دلیل کمبود بودجه از ابتدایی و متوسطه یک و دو مدارس را غیر دولتی می‌کند. چون بودجه‌ای که بخواهد برای مدارس غیر دولتی در نظر بگیرد ،شاید یک دهم بودجه ‌ای است که برای نیروها و ساختارهای نرم افزاری و سخت افزاری آن نیاز باشد. نکته دوم این‌که چرا انجمن ریاضی و آموزش و پرورش و تربیت معلم در تالیف کتب درسی دانش‌آموزان نا هماهنگی دارند؟ نکته‌ای که هست یکی از مطالبی که جدیداً اضافه شده است و همه شما هم مشاهده کردید درس احتمال به کتب ابتدایی است. تدریس احتمال و ترکیبیات که تز دکترای آقای دکتر مانی رضایی هم در همین زمینه هست، خوب یک مبحث سختی است و در دانشگاه‌های خارج از کشور کسانی که در دوره آموزش ریاضی دوره می‌بینند ،در همین رشته بعضی افراد تدریس می‌کنند و درحد دبیرستان و پیش دانشگاهی هم معلمان در درس آمار و احتمال و ترکیبیات مشکل دارند. می‌خواهم بدانم چه رویکردی داشتند برای تربیت معلم ابتدایی که بتواند این مفاهیم را به دانش‌آموزان از ابتدا درست آموزش بدهد. نکته دیگری که مربوط به تالیف کتب درسی هست این هست که چرا یک ناهماهنگی بین آموزش و پرورش و دفتر تالیف بوده است و در چند سالی قبل از این‌که نظام به نظام آموزشی 6، 3، 3 تبدیل شود، داشتند کتب درسی را تغییر می‌دانند و در ادامه آن اول دبیرستان، دوم دبیرستان، حسابان و کتاب دیفرانسیل را تغییر دادند و در نظر داشتند کتاب هندسه را به هندسه یک و هندسه دو و هندسه سه و کتاب جبر و احتمال و آمار و احتمال مدل سازی را به آمار و احتمال 1 و 2 تغییر بدهند. این کار نشد و در بین کار یک هزینه زیادی هم سرمایه گذاری شد و در بین کار نظام به 6، 3، 3 تبدیل شد و خیلی از کتاب‌هایی که پیش نیازش بود فراهم نبود و تغییر پیدا نکرد ،از جمله درس هندسه تحلیلی که قسمتی از مباحث پیش نیازش در ریاضی یک مانند فاصله یک نقطه از خط، حذف شده بود، ولی هندسه تحلیلی تغییر پیدا نکرد. ببخشید سرتان را درد آوردم. خیلی ممنون.
یکی از حاضرین: به نام خدا. از آقای دکتر رجالی و همکاران محترم تشکر می‌کنم. من لیسانس همین جا بودم. دبیر هم بودم. افتخار هم می‌کنم که معلم بودم. ولی شاید پشیمان هستم که دانشگاه آمدم. این را بیشتر خدمت معلمان عزیز عرض می‌کنم و دلیل آن را بعداً می‌گویم. اول این‌که ما چرا اینقدر تغییر داریم؟ واقعاً ما در این مملکتمان خیلی تغییر داریم؟ چرا مرتب کتاب عوض می‌کنیم؟ چرا مرتب سیستم آموزشی را عوض می‌کنیم؟ دانشجوی این جا که بودم جنگ ریاضی دانشجویی دانشگاه تهران چاپ می‌شد البته من شماره‌های قبلش را می‌خواندم ،چون فکر می‌کنم تا سال 1372 چاپ شد که من ورودی همان سال بودم. یادم هست که یک کارنامه معلمان ریاضی را به عنوان یک مقاله چاپ کرده بود. اگر اشتباه نکنم یکی از آن معلمان مرحوم پرویز شهریاری هستند. نمراتی که ایشان گرفته بودند من دقیق نمی دانم ولی مثلاً مکانیک تحلیلی 3/10، استاتیک فرض کنید  1/11، یک درس افتاده داشتند و بقیه افراد هم به همین منوال بودند. بعد ببینید که این افراد چه معلمانی شدند. حالا بنده آنالیز 20 و بقیه دورس هم با نمره خوب ولی بی ‌سواد هستم. این مسئله خیلی دردآور است. من واقعاً نگران هستم. واقعاً نگران سطح سواد معلمان هستم. من خواهش می‌کنم از آقای دکتر رجالی که بیشتر روی این مسئله ریز شوند. من فکر نمی‌کنم در ایران حتی دانشجویان دانشگاه آزادش به خارج از کشور بروند، به عنوان نخبه به آن‌ها نگاه شود. در10 سال آینده من مطمئن هستم. ما الان فارغ التحصیلان دهه 70 و دهه 80 دانشگاه آزادمان فرض کنید اروپا هم که می‌رفتند می‌گفتند از نظر ریاضیات قوی هستند. ولی مطمئن باشید با این معلمانی که عاشق نیستند، ما دیگر چنین دانش‌آموزانی نداریم. من ساعت قبل هم عرض کردم مثلاً از دبیران یزد دعوت کردیم که بیایند و در خدمتشان باشیم ،اما استقبال نشد. چون ریاضی را دوست ندارند. ما باید به نحوی بهترین‌ها را وارد ریاضیات بکنیم. معلمان فکر می‌کنند درآمد معلم از استاد دانشگاه کمتر است. خدا می‌داند من درسال 1380 که معلم بودم ،از الان که در دانشگاه مشغول هستم درآمد بهتری داشتم. من اگر همین مقدار انرژی را که الان دارم صرف می‌کنم ،در آموزش و پرورش می‌گذاشتم درآمد بیشتری داشتم. اینقدر مادی نگر نباشیم. من واقعاً نگران هستم که از معلمی هیچ عشقی نمانده است. پیرو صحبت‌های دوست عزیزم که ظاهراً در دانشگاه فرهنگیان هم تدریس می‌کنند. پارسال در دانشگاه فرهنگیان یزد با من مرتب تماس می‌گرفتند که آقای علیخانی خواهشاً اگر امکان دارد یکی از درس‌های ما را قبول کنید. من در جواب می‌گفتم که ما نیروی بیکار زیاد داریم بنده برای چی بیایم؟ من به زور رفتم. از مدیر کل و افرادی که من را می‌شناختند ما را مجبور کردند و من رفتم. من رفتم و دیدم به به چه دانشجویان خوبی هستند. زمانی که با دانشجویان صمیمی شدم متوجه شدم که همه احساس پشیمانی می‌کنند ،که چرا به دانشگاه فرهنگیان آمده‌اند. مطمئن باشید اگر اساتیدی که الان در دانشگاه فرهنگیان دارند تدریس می‌کنند با همین سطح سواد بمانند باز هم بچه‌های ضعیف به دانشگاه فرهنگیان می‌آیند. من به این موضوع مطئمن هستم. مثلاً دانشجویان جزوه درس ریاضی دو نشان دادند که مثال اشتباه حل کرده است. من فکر می‌کنم اگر بشود سیستم دبیری ریاضی همان سیستم دهه 60 و 70 بشود. من خیلی دارم صحبت می‌کنم. عذر خواهی می‌کنم. ارتباط معلم و استاد هم کم شده است و من به این خاطر هم نگران هستم. مثلاً من اصفهان را همیشه سر کلاس مثال می‌زنم. به دانشگاه صنعتی اصفهان نگاه کنید که چقدر اساتیدش با خانه ریاضیات اصفهان ارتباط دارند. با معلمان چقدر ارتباط دارند. بیایید خانه ریاضیات یزد هم مانند خانه ریاضیات اصفهان بشود. درهمه جا ارتباط بین استاد و معلم بسیار مهم است. من خیلی صحبت کردم. عذر خواهی می‌کنم.

آقای دکتر رجالی: از همکاران آموزش و پرورش اگر فردی صحبتی دارد بفرمایید.

یکی از حاضرین: بسم الله الرحمن الرحیم. یکی از مواردی که آقا گفتند که دبیران نیامدند، من به شخصه اگر عضو گروه انجمن پیامکی دبیران آموزش و پرورش نبودم ،خبردار نمی‌شدم که چنین انجمنی هست و چنین همایشی هست. درصورتی که اگر من می‌دانستم چنین همایشی هست .حتی من مقاله هم می‌دادم و فعالیت می‌کردم. واقعاً هیچ کدام از همکاران خبر نداشتند ،مگر این‌که عضو انجمن پیامکی بودند. حتی الان سرگروه استان اینجا هستند و خودشان می‌گویند یک دعوتنامه فقط برای ایشان آمده است که از ساعت 18 تا 20 است. پس نباید بگویید که دبیر ریاضی علاقه ندارد. من معلم ریاضی که 20 سال است کار می‌کنم با تمام علاقه‌ام دارم این کار را انجام می‌دهم. اگر استان یزد دارد اول می‌شود، مطمئناً من دارم تلاش می‌کنم و اگر هم چیزی الان بلد هستم از مواردی هستند که در دانشگاه یاد گرفتم به کارم نمی‌آید و آن چیزی که در دبیرستان یاد گرفتم را دارم یاد دانش‌آموزان می‌دهم و حتماً هم این کار را انجام می‌دهم. این هنر معلمی من هست که بتوانم دانش‌آموز تربیت بکنم.

آقای دکتر صلواتی: به نام خدا. با سلام و کسب اجازه از اساتید و بزرگان ،من اول این نکته را بگویم که من نه خیلی صلاحیتی به عنوان یک شخص ریاضی خوانده دارم و نه خیلی تجربه و صلاحیت درمورد نظر دادن درمورد مسائل آموزشی دارم. بنابراین چیزهایی که می‌گویم صرفاً نظرات شخصی است. در مورد مسئله تربیت معلم نکته‌ای که به ذهن من می‌رسد این هست که فکر کنم این سوال را ما باید جواب بدهیم که ما برای تربیت معلم ریاضی باید یک ریاضی دان را بیاوریم به آن معلمی یاد بدهیم یا یک معلم را بیاوریم و به آن ریاضی یاد بدهیم. فکر می‌کنم جواب این سوال یک جواب قطعی نیست و بستگی به چند مورد دارد. مقطعی که مورد نظرمان است. دانش‌آموزمان از چه طیفی هستند. مثلاً شاید جواب این سوال در مقطع ابتدایی این باشد که باید یک معلم را بیاوریم و به آن آموزش ریاضی بدهیم .ولی در مقطع دبیرستان فکر می‌کنم خیلی مواقع جواب این هست که یک ریاضی دان را بیاوریم و به آن معلمی یاد بدهیم. خصوصاً اگر با یک دانش‌آموز نخبه سر و کار داشته باشیم. مثلاً اگر آموزش عمومی دانش‌آموزان را بخواهیم در نظر بگیریم ،شاید یک معلمی که ریاضی به آن یاد بدهیم مناسب‌تر باشد .ولی چون حالا در اول صحبت اسم مریم میرزاخانی را بردید اشاره می‌کنم، معلمی که رفته است ریاضی یاد گرفته است نمی‌تواند مریم میرزاخانی تربیت بکند. اتفاقاً شاید آن ریاضی دانی که خیلی معلم خوبی هم نیست بتواند مریم میرزاخانی تربیت بکند. این یک نکته بود که فقط می‌خواستم اشاره بکنم و نکته‌ی بعدی هم این هست که من احساس می‌کنم یک ضعفی که وجود دارد و خیلی هم باید به آن توجه بشود ،در رشته ریاضی ارتباط قوی بین آموزش عالی و آموزش و پرورش وجود ندارد. باید به این موضوع توجه شود. به عنوان مثال مثلاً یک شخصی که در این حلقه واسط بسیار فعالیت کرده است ،به نظر من آقای پرویز شهریاری است. یعنی کتاب‌هایی نوشته‌اند که از یک طرف در ریاضیات دانشگاهی و ریاضیات پیشرفته جای دارد ،ولی از طرف دیگر مخاطب کارهایش دانش‌آموزان و معلمان هستند و ما هم بعد از ایشان مانند آقای پرویز شهریاری دیگر نداشتیم و نکته دیگر این که نهادی هم نداریم که این حلقه واسط را پر بکند. به نظر من انجمن ریاضی نقش آن حلقه واسط را ایفا نمی‌کند. من یک نهاد موفقی که در کشورهای دیگر دیدم و به نظرم می‌تواند خوب باشد در آمریکا(MAA) هست که دارد این نقش را ایفا می‌کند. یعنی در کنار AMS که شاید معادلش برای ما انجمن ریاضی باشد MAA هست که هم ارتباط قوی با AMS و دانشگاه‌ها دارد و از آن طرف تربیت معلمان و کلاً ارتباط قوی با جامعه دانش‌آموزی دارد. به نظر من جای چنینی نهادی در کشور ما خالی است. خیلی ممنون.

یکی از حاضرین: بسم الله الرحمن الرحیم. من چند نکته یادداشت کردم. اگر ما بخواهیم ریاضی تغییر بکند حالا از دبستان‌ها باید شروع بکنیم. همه رشته‌ها به غیر از رشته ریاضی، کسی که لیسانس ریاضی دارد، می‌تواند معلم دبستان بشوند. مثلاً افرادی که ادبیات، معارف، رشته‌های علوم قرآنی خوانده اند، آن‌ها می‌توانند معلم دبستان بشوند به غیر کسی که ریاضی خوانده است. این موضوع را انجمن می‌تواند پی گیری کند، با مجلس شورای اسلامی در میان بگذارند و این قضیه را حذف کنند. یکی از دوستانمان گفتند ما یزد را اول می‌کنیم. کاش یزد اول نمی‌شد. اگر یزد اول نمی‌شد وضعیت ریاضی یزد بهتر بود. یکی از دوستانمان گفتند که درصدهای ریاضی که می‌زنند، 20% و 15% است. کاش یزد اول نمی‌شد. ما خیلی راضی‌تر بودیم به این که یزد اول نمی‌شد و موضوع بعدی دررابطه با اطلاع رسانی برنامه امروز است. من خودم مسئول اطلاع رسانی بودم. ما از سه طریق اطلاع رسانی کردیم. 1- آموزش و پرورش. 2- سایت کنفرانس. 3- شبکه‌های مجازی. روش‌های اطلاع رسانی را به ما بگویند، ما بدانیم در برنامه‌های بعدی به چه صورتی اطلاع رسانی کنیم. خیلی ممنونم.

آقای دکتر رجالی: خیلی متشکرم. ما بیشتر از 20 دقیقه دیگر وقت نداریم. اگر اجازه بدهید فقط دو سوال دیگر از میان حضار گفته شود و بعد دوستان پاسخ‌ بدهند.

یکی از حاضرین: با عرض سلام. من خودم در دانشگاه تربیت معلم درس خواندم و کارشناسی ارشد رشته آموزش ریاضی خواندم. یکی از بحث‎هایی که در دانشگاه فرهنگیان مطرح شد بحث پژوهش بود. اما عملاً در یک دوره لیسانس کار پژوهشی به نظر من صفر است و این امکان پذیر نیست. من خودم زمانی که کارشناسی ارشد مخصوصاً رشته آموزش ریاضی بودم. درگیر کار آموزشی و پژوهشی شدم. تازه فهمیدم چالش‌هایی که در کلاس درس با آن‌ها مواجه می‌شوم چی هست. به نظر من این کارهای پژوهشی اگر در دوره‌های دانشگاه فرهنگیان همان طور که خانم دکتر غلام آزاد فرمودند یک دوره یک ساله برای دوره‌های کارشناسی بگذارند به نظر من بهتر است.

آقای دکتر رجالی: خیلی متشکرم. آقای دکتر بابلیان می‌خواهند صحبت بکنند.

آقای دکتر بابلیان: بسم الله الرحمن الرحیم. آقای دکتر در وزارت آموزش و پرورش دیدگاه‌ها خیلی متفاوت و خیلی دور از هم در سال‌های قبل بوده است. درزمانی اعتقاد داشتند که چرا ما بیاییم چهارسال به یک دانشجو پول بدهیم، درمحل‌های شبانه روزی او را نگه داریم و بعد معلم بشود. احتمالاً ممکن است که خیلی معلم خوبی نباشد. ما هر زمان معلم خواستیم مثلاً می‌رویم جلوی دانشگاه صنعتی شریف و می‌گوییم 50 تا معلم می‌خواهیم. بعد فارغ التحصیلان خوب دانشگاه صنعتی شریف می‌آیند و ما استخدامشان می‌کنیم و معلم می‌شوند و در یک دوره‌هایی این کار را کردند. ولی به این نتیجه رسیدند که بعضی از این افراد چون عشق معلمی ندارند می‌آیند یک سال معلمی می‌کنند، پول‌هایش را جمع می‌کنند و پذیرش می‌گیرند و به خارج از کشور می‌روند و معلم مستمر نمی‌شوند. چند نفر این‌جا اشاره کردند، معلم باید عشق معلمی داشته باشد تا بیاید معلم شود. ما باید از بهترین فارغ التحصیلان ،آن‌هایی که علاقه‌مند به معلمی هستند مانند تمام دنیا آن‌ها را بیاوریم یک الی دو سال آن‌چه که لازم هست برای معلم خوب شدن، برای یک معلمی که سواد داشته باشد، بتواند مطالب را منتقل کند و روش‌های ارزشیابی مناسب بلد باشد، آن را تربیت کنیم. البته این هم برنامه‌هایی داشته باشند که مخرب نباشد. شما (آقای دکتر رجالی) و خانم دکتر گویا و آقای زرافشان در آن مناظره‌ای که تشریف داشتید، صریحاً آقای زرافشان گفتند ما به مدارسمان و به معلمانمان گفتیم که کلاس‌های تست داشته باشند. خوب اگر کلاس تست بخواهند داشته باشند ،آیا قبل از آن معلمشان را نباید با تست زنی و تدریس تستی آشنا کرده باشند. این موارد هستند که وضع تربیت معلم را خراب می‌کند. متشکرم.     
آقای دکتر  رجالی: خیلی متشکرم. ببخشید که من نگذاشتم که بحث‌های خارج از موضوع میز گرد یعنی مسئله تربیت معلم خیلی راجع به آن بحث شود. ببینید ما چالش‌های آموزش ریاضیمان مخصوصاً در سطح مدرسه خیلی زیاد است. و اگر به صورت باریک روی مسائل جدا جدا بحث نکنیم ،به نتیجه‌ای نخواهیم رسید. البته اول صحبتم عرض کردم ما یک سمیناری داریم و خیلی از مسائل و چالش‌هایی که در زمینه علوم ریاضی چه از نظر آموزشی، چه از نظر پژوهشی و چه در مقاطع مختلف تحصیلی هست که انشالله دوستان کمک می‌کنند که بتوانیم آن‌جا مطرح بکنیم و راهکارهایی را ارائه بدهیم. اما من فکر می‌کنم که صحبت‌هایی که شد چون در رابطه با بحث‌هایی بود که دوستان کردند ،الان فرصت بدهیم که چند دقیقه‌ای دوستان صحبت بکنند. ما تلاشمان بر این هست که مجموعه‌ی این میز گرد را به عنوان یک سند منتشر بکنیم. الان آقای دکتر پیشنهاد دادند حتی همین صحبت‌هایی که شده است و به صورت مقالاتی آماده شده است روی سایت سمینار بگذاریم که من با دوستان مشورت می‌کنم و در صورتی که موافقت کردند این کار هم انجام می شود. ولی مطمئن باشید که ما تلاش می‌کنیم انشالله تا قبل از همان سمینار مجموعه مطالب این میز گرد را هم انشالله دوستان کنفرانس کمک می‌کنند که ما این مطالب را پیاده بکنیم و در اختیار بقیه قرار بدهیم و امیدواریم یک بحثی شروع بشود که به نتیجه برسد. من مجدداً از آقای انتظاری شروع می‌کنم اگر جوابی هست مطرح بکنند.

آقای انتظاری: با سلام مجدد. در مورد درصد دانش‌آموزان که پایین هست و سوال کردید باید بگویم که ببینید در مورد تدریس ریاضی در یزد متاسفانه تدریس در کلاس‌ها سطحی و نکته‌ای شده است. که همه ما کاملاً این موضوع را می‌دانیم. اگر شما بروید مساله حد را خوب بررسی کنید. آقای دکتر رضایی در جلسه قبلی صحبت کردند، صحبت از صفر حدی، صفر مثبت. شما وقتی سر کلاس بروید و بخواهید مثلاً حد بی نهایت را تدریس بکنید. بعد از مدتی که صحبت بکنید دانش‌آموز پذیرش ندارد به این خاطر که می‌داند در کلاس کناری و یا در مدرسه‌ی دیگری چه کاری کردند. بعد هم آخر کار به شما نشان می‌دهد که در کلاس دیگری نوشتند مثلاً عدد مثبت تقسیم بر صفر مثبت، مثبت بی نهایت می‌شود و به همین صورت. چیزهایی که ما هیچ کدام را قبول نداریم و معلمی که در کلاس درس خواسته باشد در همین شهر یزد، (البته من خودم هم این کار را انجام می‌دهم )اگر مفاهیم را درس بدهد اصلاً پذیرش ندارد. دانش‌‌آموزان می‌روند با مدیر صحبت می‌کنند و مدیر هم به معلم تذکر می‌دهد. حالا معلمی مانند من ایستادگی می‌کند و قبول نمی‌کند ،ولی معلمانی که تازه استخدام می‌شوند ناچار هستند که به حرف مدیر گوش بدهند و راه‌های نکته‌ای و تستی می‌گویند. این یکی از دلایل است. یکی دیگر از مسائلی که بارها گفته شده است من در جلسه چالش‌ها هم گفتم متاسفانه صدا و سیمای ما در مورد کلاس‌های کنکور خیلی بد عمل می‌کند و کسی هم جلوی این کار را نمی‌گیرد. یک بار ما گفتیم،تنها کاری که کردند  اسم مدرسی که در صدا و سیما تدریس می‌کرد  را عوض کردند، همان آقایی که گفتیم مجدداً آمده است و فقط اسمش را عوض کرده است. متاسفانه ما به جای این‌که در مدرسه شنا کردن را به دانش‌آموزانمان یاد بدهیم و بعد آن‌ها به دریا ببریم و بعد بگوییم آموزش شنایت را این‌جا کامل کن. در حال حاضر سعی بر این است که دانش‌آموز را به دانشگاه هل بدهیم و بعد آن‌جا شنا کردن را یاد بگیرد. این مشکلی است که در همه شهرها خصوصاً شهر یزد وجود دارد. ببینید صراحتاً به خود من گفتند که شما چکار دارید که این قضایا را به دانش‌آموز آموزش می‌دهید؟ شما چکار دارید دانش‌آموز به دانشگاه که می‌رود چه کاری می‌کند؟ شما دانش‌آموز را به سمت دانشگاه هل بدهید. شما نکاتی که دانش‌آموز بتواند با آن وارد دانشگاه بشود را آموزش بدهید. دانش‌آموزان خود من و یا اساتید دیگر وقتی وارد دانشگاه می‌شوند، آن‌هایی که من اصرار داشتم قضایا را به آن‌ها آموزش بدهم ،سال بعد به مدرسه بر می‌گردند و به مدیر مدرسه می‌گویند که به دانش‌آموزان بگویید که به اثبات‌ها بیشتر دقت کنند. ولی جو حاکم به نحوی است که چند تا معلم می‌توانند مقاومت کنند و بقیه معلمان و مشاوران ما چه راهنمایی‌هایی می‌کنند که چرا رشته ریاضی و چرا این همه دشواری را تحمل کنید و رشته‌های دیگری را بخوانید. من یکی از اشخاصی هستم که آرزویم این هست که دیگر یزد اول نشود. منظورم این نیست که دانشجویان برتر نداشته باشد. الان یکی از مشکلات ما همین است که هر مدیر آموزش و پرورشی که می‌آید سعیش بر این است که تعداد پذیرشش در دانشگاه زیاد بشود، بدون آن‌که کیفیت داشته باشد. یک نکته دیگری را هم من بگویم آقای دکتر علیخانی هیچ بحثی نیست که شما اطلاع رسانی نکردید، من انشالله از صبح شنبه پیگیری می‌کنم. ببینید نامه‌ای که آموزش و پرورش بعدش به مدارس میفرستد من باید پی گیری کنم به چه صورتی فرستاده است. یک معاون آموزشی داشتیم من هر وقت جلسه می‌رفتم می‌گفت می‌خواهید همه در این جلسه شرکت کنند یا نه؟ من نامه را طوری می‌نویسم که همه بیایند و من نامه را هم طوری می‌نویسم که هیچ کس نیاید. پس ما باید ببینیم نامه‌ای که نوشته شده است به چه نحوی نوشته شده است. الان من امروز نشان آقای دکتر رجالی دادم. ببینید این اطلاعاتی که از طریق اطلاع رسانی گروه‎‌ها به دست یکی می‌رسد، بعد می‌خواهد به سایر گروه‌ها اطلاع رسانی کند متن را عوض می‌کند. الان امروز برای من پیغام آمده است که امروز ساعت 18 الی 20 مراسم بزرگداشت پروفسور کرباسی و آقای مصحفی است.
خانم دکتر غلام آزاد: من فقط می‌خواهم به یک نکته در رابطه با صحبت‌های دوستان اشاره کنم. و آن در مورد آموزش توسط فردی که شیمی خوانده است اما در تلویزیون تدریس ریاضی می‌کند. ببینید آن فرد در تلویزیون یک شوء (یا نمایش) را اجرا می‌کند. ولی از این طرف شما نگاه کنید که کسانی هستند که ریاضی نخوانده اند و کتاب‌های درسی ریاضی را می‌نویسند. کسی که در سنت ریاضی تحصیل نکرده است طبیعی است که یک چیزهایی را بر اساس تجربه‌های تحصیلی خودش حالا به درست یا غلط مطرح کند و این چالش و فاجعه است. در این برنامه‌هایی که من از کشورهای مختلف می‌خواندم در ارتباط با کشور سنگاپور که یکی از بالاترین استانداردها را دارد نوشته بودند که خوب کسانی که لیسانس می‌گیرند لیسانس‌های خوب هم می‌گیرند، رتبه‌های خوب دارند، مجوز این را دارند که بروند دوره یک ساله را بگذرانند و معلم بشوند. بعد نوشته بودند یکی از چالش‌های ما این هست که یک عده از این افرادی که این رتبه‌های بالا را دارند کسانی هستند که ممکن است در رشته‌های مهندسی تحصیل کرده باشند و این افراد می‌آیند دوره یک ساله را می‌گذرانند و معلم می‌شوند. ولی کسی که درس‌های ریاضی مهندسی را خوانده است آن قدر روی اثبات‌ها و روی سنت‌های ریاضی توجه نکرده است. درنتیجه نمی‌تواند در کلاس درسش به عنوان یک معلم اثبات و آن روح استدلالی ریاضی را پیاده بکند و این به عنوان یک مساله برای کشورشان است و حالا ببینید که در کشور ما متاسفانه آنقدر غفلت وجود داشته است و من از انجمن ریاضی گلایه جدی دارم که چرا نسبت به این مساله حساسیت نشان نداده‌اند. چون به هر حال فارغ التحصیلانی که این کتاب‌های درسی را خواندند ،بعداً وارد دانشگاه می‌شوند و کسانی که رشته ریاضی تحصیل نکرده اند، مولف کتاب درسی ریاضی هستند و این واقعاً یک درد بزرگ است.

آقای دکتر عامری: متشکرم. بسیار بحث‌های خوبی بود. من در آن قسمت‌هایی که دانشگاه فرهنگیان با سایر دانشگاه‌ها مقایسه شد و نظرات مختلفی بود. آن شیوه‌ای که قبلاً سایر دانشگاه‌ها هم در تربیت معلم نقش داشتند و الان که به شیوه متمرکز این کار انجام می‌شود. خلاصه به هر حال اصفهان، شیراز، یزد، مشهد و غیره هر کدام یک نوعی از اساتید و یک شیوه‌ها و روش‌های خوبی دارند و این تنوع در یادگیری، تنوع در محیط‌های آموزشی ،تجارب خوبی هست که واقعاً گفتیم در یک سیستم متمرکز و یک پارچه و بسته فضا را نمی‌توانیم ایجاد بکنیم. یقیناً ما از یک بخش زیادی از اساتید ریاضی و یک سری سنت خودمان را محروم کردیم. مساله بعدی این هست که دانشگاه تربیت معلم که مثال زده شد یک قدمت چند ده ساله داشته تا اساتید بسیار خوبی که به هر حال در خدمت آقای دکتر قاسمی، آقای دکتر بابلیان هستیم را عرضه کرده است. ولی خوب یک دانشگاه نو پا مانند دانشگاه فرهنگیان که از نظر منابع و امکانات جایگاهی ندارد، یقیناً اگر خیلی خوب برنامه ریزی کنیم، پیشرفت کنیم واقعاً یک باره شاید 10 الی 20 سال هم برای آن کافی نباشد. این دانشگاه مانند یک قطار در حال حرکت است. به این صورت نیست که ما تصمیم بگیریم سعی و خطا بکنیم و استاد تربیت بکنیم. انشالله این تجارب خوب در دانشگاه بیاید. واقعیت این هست که افراد می‌آیند 4 سال این‌جا هستند، پیاده می‌‌شوند و افراد بعدی سوار می‌شوند. حالا اگر ما در دانشگاه یک دانشجوی ضعیفی تربیت کنیم ،خوب این معلوم نیست واقعاً در آینده چکار می‌کند؟ ممکن است وارد بازار شود، بخشی که اصلاً ربطی به تحصیلاتش ندارد. ما کسانی را می‌خواهیم تربیت بکنیم که می‌خواهند معلم بشوند. دانش‌آموزان را تربیت بکنند و سی سال هم احتمالاً در آن پست بمانند. این موضوع کم اهمیت نیست. یعنی تصور بر این بوده است که دانشگاه فرهنگیان باید یک دانشگاهی در تراز برترین دانشگاه‌ها باشد. ما همیشه برنامه‌های بسیار خوب و جامعی می‌نویسیم ،ولی نگفتیم این دانشگاه چه مقداری بودجه لازم دارد و به چه صورتی این منابع باید تامین شود. هر کسی که می‌آید دچار مشکل می‌شود. پس در کوتاه مدت می‌شود که به سمت بسترهای بسیار خوبی که در همه استان‌ها وجود دارد رفت که استفاده شود. دانشکده ریاضی دانشگاه یزد جزء دانشکده‌های بسیار خوب است که اساتید بسیار زیاد و خوبی دارد. همان‌طور که گفته شد باید دعوت بشوند، استفاده شود و متاسفانه این‌جا مقوله مربوط به معلم و تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان است و تاسف از این هست که هیچ یک از مسئولان آموزش و پرورش حضور ندارند. لااقل می‌آمدند این حرف‌ها را می‌شنیدند. شاید آن‌ها حرف‌ها و اطلاعاتی دارند و شاید ما یک طرفه به قاضی می‌رویم. ولی همان نشان می‌دهد که مسئولیت پذیری ما در قبال کاری که انجام می‌دهیم حتی مسئولیت حرفه‌ای ما بسیار اندک و ناچیز است و از آن دبیری که به آن اطلاع رسانی شده است یا نشده است خیلی هم نباید انتظار داشته باشیم. اگر آن تربیت معلم خودش در این همایش شرکت می‌کرد و حتی دانشجوها را می‌آوردند خیلی بهتر بود.
بحث بعدی هم راجع به محتوای دانشگاه فرهنگیان است که باید به روز شود و بحث پروسه‌های یاد دهی و یادگیری، بحث کارآموزی در محیط‌های مدرسه و این موارد مسائل کم اهمیتی نیست ،که باید تمام متخصصان در آن شرکت کنند. یک مشکل هم که واقعاً نظام آموزشی ما دارد این هست که متاسفانه یک نظام آموزشی یک پارچه نداریم. در تمام نظام‌های پیشرفته نظام آموزش یک نظام یک پارچه از پیش از دبستان تا بالاترین است. اما در این‌جا ما در مقابل آموزش و پرورش و آموزش و پرورش در مقابل ما است. ما متهم می‌کنیم خروجی‌های آن‌ها کیفیتی ندارند. آن‌ها ما ر ا متهم می‌کنند که این افراد  را شما تربیت می‌کنید. خلاصه این‌که آن‌ها افرادی را تربیت می‌کنند که ما نقشی در آن‌ها نداریم و یا ما افرادی را داریم تربیت می‌کنیم که آن‌ها احساس می‌کنند در آن نقشی ندارند و یک پارچگی و انسجام نیست. فکر می‌کنم در دو کشور هست که نظام تعلیم و تربیت به این صورت منفصل دارد. وزارت علوم، وزارت بهداشت، وزارت آموزش و پرورش و … . انشالله که بشود که این مسائل را با حضور خود مسئولین حل کرد. من از آقای دکتر رجالی هم خواهش کردم که در یکی از جلسات لااقل مسئولان دانشگاه فرهنگیان بیایند و ما در خدمتشان باشیم و ببینیم آن‌ها چه برنامه‌ای دارند.
آقای دکتررضایی: نکته‌ای شما فرمودید در مورد برنامه‌ای است که دارید اجرا می‌کنید، ولی من از برنامه‌ای صحبت کردم که در دانشگاه فرهنگیان تصویب شده است. اما هنوز اجرا نمی‌شود. شما از برنامه اجرا شده در دوره ریاضی دارید صحبت می‌کنید. متاسفانه دانشگاه فرهنگیان برنامه‌ای را تصویب کرده است. خیلی صریح اعلام می‌کنم که برنامه تصویب شده مورد اعتراض من هست. نقد من متوجه برنامه ریاضی در دانشگاه‌ها نیست. آن برنامه به هر حال کار کارشناسی خودش را داشته است و به‌عنوان رشته ریاضی اجرا می‌شود، اما چیزی که دانشگاه فرهنگیان تصویب شده است حدود 55 واحد درس ریاضی و بقیه واحدهای درس تربیتی و درس‌های تعلیم و تربیت است. در آذر 1393 من برای بررسی همین برنامه و همکاری با آن‌ها دعوت شدم ولی کمتر از یک ماه آن‌جا دوام آوردم و استعفا دادم و بیرون آمدم چون متوجه شدم که در کارگروه مربوطه در دانشگاه فرهنگیان اصلاً گوش شنوا نیست.
اگر معلم، تألیف کتب درسی، برنامه درسی و دانش‌آموزان را به عنوان چهار رکنی بگیریم که آموزش حول آن تعریف می‌شود، در این‌جا تنها به یکی از ‌آن‌ها توجه کرده ایم و آن معلم و برنامه تربیت معلم است. واضح است که نقدهای جدی‌تری به کتب درسی  وارد هست که همه بزرگواران حاضر به آن‌ها اشاره کرده کرده اند ولی چیزی که الان نگران‌کننده هست، بحث تربیت معلم است که در این جلسه به آن پرداختیم. پیشنهاد آقای دکتر بابلیان در این مورد، تأکید بر آن است که این موضوع به شکل‌های مختلفی مطرح شده است و می‌تواند خیلی ساده در دانشگاه، رشته ریاضی فارغ‌التحصیل خودش را داشته باشد، و از میان آن‌ها علاقه‌مندان و کسانی که توانایی حرفه‌ای خودشان را دارند برای دوره تربیت معلم به دانشگاه فرهنگیان با برنامه مشخص جذب شوند، برنامه‌ای که با تاکید بر کیفیت کار معلمان است. متاسفانه این برنامه را الان نداریم. دانشگاه فرهنگیان الان پذیرش دانشجو دارد، دانشجویان خودش را آموزش می‌دهد، اما چه چیزی آموزش می‌دهد را هنوز نمی‌دانیم. در بعضی از مراکز برنامه ریاضی را اجرا می‌کنند، بدون اساتید مجربی که برای این‌کار لازم هست. در بعضی از مراکز از دانشگاه‌های دیگر کمک می‌گیرند. اما خوب به هر حال چرا باید وام‌دار دانشگاه دیگری باشند و در بعضی مراکز حتی بدون اساتید و بدون هیچ کمکی کار را خودمختار انجام می‌دهند. در این آشفتگی قرار است یک خروجی داشته باشیم که دبیر ریاضی است. چیزی که حساسیت برانگیز هست چنین دبیر ریاضی است. آیا ما الان داریم مهر صحت روی همه این دبیران ریاضی فارغ‌التحصیل از دانشگاه فرهنگیان می‌گذاریم؟ این سوال خیلی جدی هست، همان طور که آقای دکتر عامری فرمودند انتظارجامعه از مسئولین  دانشگاه فرهنگیان  انستکه در چنین جلساتی که با هدف هم اندیشی و بهره گیری از نظر استادان و معلمان عزیز برگزار می شود حضور چشمگیر و فعالی داشته باشند تا این نظرات و پیشنهادات در تصمیم گیری ها و سیاستگذاری های آنها بازخورد داشته باشد، همچنین جامعه علمی از نظرات و سیاستهای آنها بهره مند گردند. امیدوارم این جلسات به صورت ادواری با حضور جمع بیشتری از استادان و معلمان صاحب نظر و همچنین مسئولین دانشگاه فرهنگیان تکرار شود تا از خلال آنها بتوان در برنامه های آتی این دانشگاه شاهد رفع معضلات و کمبودهای موجود و ارتقای کیفیت آموزشی این دانشگاه باشیم. انشا…

آقای دکتر رجالی: بسیار متشکرم.  اگر اجازه بدهید ما ساعت 6:05 دقیقه شروع کردیم و الان ساعت 8:05 دقیقه هست. جلسه ما رسماً تمام شده است .اگر دوستانی خواستند جلسه را ترک کنند می‌توانند بروند. من فقط چند کلمه در رابطه با معلمان یزد دارم که خارج از برنامه هست می‌گویم و نظر شما را هم می‌شنویم. بفرمایید.
 

یکی از حاضرین: ریاضی نهم را تالیف کردند و بسته ریاضی دبیرستان تعریف نشده است. هفته قبل ما یک جلسه‌ای باآقای امیری سرگروه ریاضی دفتر تالیف داشتیم. من به آقای امیری گفتم شما بسته ریاضی دبیرستان را بیاورید، ما ببینیم این بسته ریاضی چی هست ؟ایشان گفتند هنوز ما بسته ریاضی دبیرستان را تعریف نکردیم. چطور می‌شود که تعریف نشود و ریاضی نهم تالیف شود. به نظر من انجمن ریاضی الان باید وارد شود و دخالت در تالیف کتاب‌های درسی بکند. ما این همه دانشمندان ریاضی داریم ،چرا باید این اتفاق در کشور ما بیفتد. خیلی متشکرم.

آقای دکتر رجالی: خیلی متشکرم. من از این فرصت اضافی که برای خودم می‌گیرم و عرض کردم جلسه رسماً تمام شده است و اگر دوستان خواستند می‌توانند تشریف ببرند. من می‌خواهم از این فرصت استفاده بکنم. من خدمت شما عرض می‌کنم انجمن ریاضی ایران فقط می‌تواند هشدار بدهد، می‌تواند مستندات تهیه بکند و ارائه بدهد و از نظر اداری نمی‌تواند کاری انجام بدهد که در برابر نیروهای دولتی و تصمیم گیران کاری انجام بدهد. البته تلاشش را تا حدودی انجام داده است. می‌دانید یک کمیسیون پیشبرد ریاضیات در فرهنگستان درست شده است، مسائل دارد مطرح می‌شود. در رابطه با دانشگاه فرهنگیان آن‌جا خیلی صحبت شده است. خوشبختانه درآخرین جلسه سمینار علوم ریاضی و چالش‌هادر کمیته علمی آن  آقای مهر محمدی  تشریف داشتند، بحث‌هایی کردند، یک سری مسائلی هستند که خود دانشگاه فرهنگیان هم داخلش مسائلی وجود دارد که واقعاً به این‌جا کشیده است و فکر می‌کنم که انجمن ریاضی موظف است که این هشدار را به وزارت آموزش و پرورش و شورای انقلاب فرهنگی بدهد. همان بحث کنکوری که در صدا و سیما بود، کمیسیون پیشبرد ریاضیات توسط فرهنگستان علوم اخطاری را به صدا و سیما داد. البته نتیجه آن این شد که فقط اسمش عوض شد. ولی به هر حال یک تاثیری گذاشت و بیشتر از این هم متاسفانه نه فرهنگستان و نه انجمن‌ها می‌توانند کاری بکنند. به هر حال ما سمینار علوم ریاضی و چالش‌ها که در 29 و 30 مهرماه برگزار می‌شود و من فکر می‌کنم که یکی از بحث‌هایی هم که آن‌جا داریم دانشگاه فرهنگیان هست، حتماً این مسائل مطرح می‌شود و ما می‌خواستیم از این‌جا یک چیزهایی را یاد بگیریم که آن‌جا مطرح بکنیم .که فکر می‌کنم خوراک خوبی هم توسط دوستان (سخنرانان میز گرد) که واقعاً زحمت کشیده بودند، مطالبی را تهیه کرده بودند فراهم شده است و هم  توسط بقیه مطرح شد. ما پیشنهادهایی را به دانشگاه فرهنگیان داریم، ببینید این‌که ما بیاییم پیشنهاد کنیم که از اساتید دانشگاه‌های دولتی استفاده کنند، ولی در محل دانشگاه فرهنگیان تدریس شود این درست همان کاری هست که اول ایجاد دانشگاه آزاد انجام شد. اساتید هم در دانشگاه دولتی و هم در دانشگاه آزاد درس می‌دادند، ولی نتوانستند روی روند تصحیح دانشگاه آزاد تاثیر بگذارند. در دانشگاه فرهنگیان هم این مسئله موثر نیست و ما اعتقاد داریم و برنامه‌ای که ما یک بار به آن‌ها پیشنهاد دادیم و حتی در اصفهان بارها از آن‌ها خواستیم که این کار را بکنند، این هست که اصلاً بچه‌هایی که پذیرش کردند، چون این‌هایی که گرفتند بیایند درس‌های ریاضیشان را در دانشگاه‌های دولتی کنار دانشجوهای دیگر بخوانند، چون بودن با آن دانشجوها خودش کمک می‌کند، محیط دانشگاه را وقتی شما نگاه بکنید .دانشگاه فرهنگیان امکانات محدودی دارد ولی دانشگاه‌های دیگر امکانات بیشتری دارند با یک عقد قراردادی می‌توانند دانشجوها بیایند از این دانشگاه‌ها استفاده بکنند و این راه ساده‌ای هست که می‌شود حل کرد. ولی خوب حالا این‌که چقدر بتوانیم در این زمینه موفق بشویم ،تلاشمان را داریم می‌کنیم و اگر کسی راجع به این مساله نظری دارد و فکر می‌کند کار درستی نیست می‌تواند بیان بکند. ما خیلی اصرار داشتیم که حتماً دوستان دانشگاه فرهنگیان این‌جا باشند. من در رابطه با تذکری که آقای دکتر راجع به اطلاع رسانی و عدم علاقه معلمان مطرح کردند ، این را خدمتتان عرض بکنم در همین یزد روزهای بعد از عاشورا و تاسوعای سال قبل که تعطیل بود یک برنامه دوره‌ای را برای ما در خانه ریاضیات یزد گذاشته بودند و تعداد معلمان یزد بسیار زیاد بود که آقای انتظاری بهتر از من می‌دانند .ولی یک جمعیت کثیری از معلمان آمدند که وقتی برای من نوشتند که من امروز سخنرانی داشته باشم ،گفتم من اخیراً برای معلمان ریاضی یزد صحبت کردم و دیگر حالشان از این که من برای آن‌ها سخنرانی بکنم، به هم می‌خورد و از آقای دکتر بابلیان و آقای دکتر رضایی خواهش کردم که صحبت بکنند. البته مسئله‌ای به وجود آمده است که نه مقصر دانشگاه یزد هست و نه مقصر معلمان هستند .حالا باید دید که مسئله چی هست و من امیدوارم که خانه ریاضیات یزد که یکی از پیشرو ترین خانه های ریاضیات در ایران هست بتواند این ارتباط را بین معلمان و دانشگاهیان بیشتر بکند، که با هم بیشتر کار بکنند و در جهت پیشرفت علم ریاضی در این منطقه باشد. خیلی عذر خواهی می‌کنم و ببخشید که من به بعضی از افراد اجازه ندادم صحبت بکنند و یا صحبت‌های آن‌ها را قطع کردم. خیلی ممنونم.
پایان.

اسکرول به بالا